همه انسان ها برابرند اما بعضی ها برابر ترند - مفهوم فاصله قدرت در مطالعات فرهنگ سازمانی هافستد –

همه انسان ها برابرند اما بعضی ها برابر ترند – مفهوم فاصله قدرت در مطالعات فرهنگ سازمانی هافستد

[vc_row][vc_column][vc_column_text]

مطالعات فرهنگ سازمانی هافستد

گیرت هافستد یکی از زیربنایی ترین مطالعات در حوزه ارزشهای محیط کار که فرهنگ سازمانی را شکل میدهند، انجام داده است. او مجموعه وسیعی از اطلاعات را تحلیل کرده است که از کارکنان IBM طی سالهای 4967 تا 1973 گردآوری کرده بود. او همچنین این مطالعات را در سطح چندین کشور تعمیم داد

طبق تحقیقات او فرهنگ سازمانی و فرهنگ جوامع از نظر چهار جنبه از یکدیگر متمایز میشوند.

  • فاصله قدرت, Power Distance
  • شاخص تحمل ابهام , Uncertainty Avoidance
  • فردگرایی در مقابل جمع گرایی, INDIVIDUALISM VERSUS COLLECTIVISM
  • زن خویی و مردخویی ,MASCULINITY VERSUS FEMININITY

بعدها دو حبنه دیگر نیز اضافه شد:

  • جهت گیری بلند مدت, LONG TERM ORIENTATION
  • بی قیدی در مقابل خویشتن داری, INDULGENCE VERSUS RESTRAINT

مفهوم فاصله قدرت در محل کار

اکثر مردم بعد از کسب تجربیات یادگیری در خانواده و مدرسه و غالباً در سنین جوانی وارد بازار کار می‌شوند. نقش والدین – کودک و معلم – شاگرد اکنون با نقش رئیس – مرئوس تکمیل می‌شود و جای تعجب نیست که رفتار ما نسبت به والدین، خصوصاً پدران و معلمین که بخشی از برنامه‌ر یزی ذهنی ما محسوب می‌شود، نسبت به رؤسای ما نیز انتقال یابد.

در جائی که فاصله قدرت زیاد است مافوق‌ها و زیردستان از نظر وجودی با یکدیگر مساوی نیستند. سیستم طبقه‌بندی بر پایه همین عدم تساوی موجود احساس می‌شود. سازمانها، قدرت را تا آنجا که ممکن است در دست معدودی متمرکز میکنند. به زیردستان گفته میشود که چه کاری انجام دهند. عده‌ای از کارکنان به عنوان سرپرست در سرتاسر مراتب عمودی که فواصل آن زیاد است، قرار گرفته‌اند تا به یکدیگر گزارش دهند.

سیستم حقوق و دستمزد فاصله زیاد میان رده‌های بالا و پایین سازمان را نشان می‌دهد. کارگران نسبتاً تحصیل کرده نیستند و کار یدی منزلت پائین‌تری از کار دفتری دارد. مافوق‌های دارای امتیازات ویژه (اختیارات قانونی ویژه) هستند و ارتباط بین افراد مافوق و زیردست‌ها تنها از بالا به پائین آغاز می‌شود. رئیس ایده‌آل از دید زیر دستان یک «مستبد خیراندیش» یا یک «پدر خوب» است. بعد از تجربیاتی که آنان از «پدران بد» کسب کرده‌اند ممکن است از نظر ایدئولوژیکی قدرت رئیس را کاملاً نفی نمایند اما عملاً تسلیم آن خواهند شد.

مفهوم فاصله قدرت در جامعه

علائم مشهود مقام و منزلت در کشورهائی که فاصله قدرت در آنها زیاد است به قدرت رؤسا کمک می‌کند؛ این احتمال که زیردستی بگوید ماشین رئیس‌اش از ماشین رئیس همسایه‌اش بزرگتر است و احساس غرور کند، کاملاً وجود دارد. افراد مافوق مسن‌تر معمولاً از جوانترها بیشتر صاحب احترام هستند. قربانی قدرت رئیس شدن بد اقبالی بزرگی است؛ و هیچ گونه فرضیاتی از اینکه بتوان در قبال چنین حوادثی مجدداً قد برافراشت وجود ندارد. اگر این حادثه خیلی بد تلقی شود آنگاه ممکن است مردم به شیوه‌های خشونت آمیز متوسل شوند. مجموعه مدونی که از روش‌های رهبری در آمریکا تهیه شده همانند «مدیریت بر مبنای هدف» (MBO) مؤثر و چاره ساز نیست زیرا گونه‌ای از مذاکرات میان افراد مافوق و زیردستان در آن گنجانده شده که هیچ کدام از طرفین احساس راحتی و رضایت نمی‌کنند.

در جوامعی که فاصله قدرت در آن کم است زیردستان و افراد مافوق اساساً یکدیگر را مساوی و برابر می‌دانند؛ سیستم طبقه بندی فقط نابرابری وظایف را نشان می‌دهد که برای راحتی و سهولت تنظیم شده‌اند؛ نقش‌ها و وظایف ممکن است تغییر یابند بطوری که کسی که امروز مرئوس بوده است، ممکن است فردا رئیس شود. سازمانها نسبتاً غیر متمرکز هستند، سلسله مراتب، افقی و تعداد سرپرستان محدود است. تفاوت حقوق مشاغل بالا و پائین نسبتاً کم است؛ کارگران بسیار لایق هستند و کار یدی با مهارت بالا ارزش بیشتری از کار دفتری با مهارت پائین دارد.

برتری بخاطر مافوق بودن بر دیگران اساساً نامطلوب است و همه باید بتوانند از پارکینگ‌های مشابه و دستشوئی‌ها و کافه‌های یکسان بهره‌مند شوند. افراد مافوق باید همواره در دسترس مرئوسان باشند و رئیس ایده آل کسی است که دموکرات و کاردان (و بنابراین قابل احترام) باشد. زیردستان انتظار دارند که قبل از آنکه تصمیمی گرفته شود که بر کار آنها تأثیر بگذارد با آنها مشورت شود اما انتظار دارند که رئیس تنها کسی باشد که تصمیم نهائی را می‌گیرد.

علائم مربوط به مقام و منزلت مورد شک و تردید واقع می‌شوند و افراد زیردست از اینکه ببینید رئیس همسایه آنها پول شرکت را خرج اتومبیل گرانقیمت می‌کند، در مورد او بدبینانه و منفی صحبت می‌کنند. رؤسای جوانتر معمولاً بیشتر از افراد مسن مورد قدردانی قرار می‌گیرند. سازمانها دارای روش‌های ساختاری هستند که به شکایات کارمندان در مورد بدرفتاری با آنان رسیدگی می‌کنند. بعضی از روش‌های از پیش آماده شده رهبری مانند MBO ممکن است، اگر با دقت کافی مدیریت همراه باشد، کارساز واقع شود.

در جدول 3-2 تفاوت‌های مهم میان جوامعی که دارای فاصله قدرت زیاد و کم بوده و تاکنون مورد بحث قرار گرفته‌اند، بصورت خلاصه نشان داده شده است.

فاصله قدرت کمفاصله قدرت زیاد
نابرابری در میان مردم باید به حداقل برسدنابرابری در میان مردم پذیرفته و مطلوب است
عدم وابستگی میان مردم قدرتمند و ضعیفتر تا حدی باید وجود داشته باشدافراد ضعیف باید به افراد قدرتمندتر وابسته باشند، افراد ضعیفتر عملاً به دو قطب وابستگی و ضد وابستگی تقسیم شده‌اند.
والدین با بچه‌ها بطور مساوی رفتار می‌کنند.والدین اطاعت کردن را به بچه‌ها می‌آموزند.
بچه‌ها با والدین بطور مساوی رفتار می‌کنند.بچه‌ها با احترام با والدین رفتار می‌کنند.
آموزگاران از بچه‌ها در کلاس درس انتظار خلاقیت دارند.آموزگاران خلاقیت را از کلاس می‌گیرند.
معلمین متخصصینی هستند که حقایق غیرشخصی را انتقال می‌دهند.معلمین «قابل احترام» هستند و ذکاوت را منتقل می‌کنند.
شاگردها با معلمین بطور یکسان برخورد می‌کنند.شاگردها با معلمین با احترام رفتار می‌کنند.
افراد تحصیل کرده به نسبت افرادی که کمتر تحصیل کرده‌اند، کمتر از ارزشهای خودکامگی بهره می‌گیرند.افراد تحصیل کرده و افرادی که تحصیلات کمتر دارند بطور یکسان از ارزشهای خودکامگی بهره می‌گیرند.
سلسله مراتب در سازمانها به معنی تفاوت تصدی شغل‌ها است که برای سهولت کار وضع شده‌اند.سلسله مراتب در سازمانها نشان دهنده عدم تساوی و نابرابری بین رده‌های بالا و پائین است.
عدم تمرکز محبوبیت داردمرکزیت محبوبیت دارد.
تفاوت حقوق میان رده بالائی و پائینی در سازمان کم است.تفاوت حقوق میان رده بالائی و پائینی سازمان زیاد است.
افراد زیر دست انتظار دارند که با آنان مشورت شود.افراد زیر دست انتظار دارند که به آنان گفته شود چه کاری انجام دهند.
رئیس اده آل فردی دموکرات و کاردان است.رئیس ایده آل فرد مستبد خیراندیش و یک پدر خوب است.
علائم مربوط به ارحج بودن و مقام و منزلت ناخوشایند است.علائم مربوط به ارحج بودن و مقام و منزلت برای مدیران قابل انتظار و محبوب است.

مفهوم شاخص فاصله قدرت

مفهوم فاصله قدرت آن است که افراد با هم برابر نیستند. امتیاز این شاخص نشان دهنده این است که تا چه حد اعضای  کم قدرت تر در سازمان یا جامعه اقتدار افراد بالادست را میپذیرند.

مثالهایی از تفاوت کشورهای مختلف از نظر شاخص فاصله قدرت :

روسیه : 93

چین : 80

هند : 77

ایران: 58

آمریکا: 40

استرالیا: 36

بریتانیا: 35

نروژ: 31

امتیاز ایران در این شاخص در حدمتوسط محسوب میشود. بنابراین کشور ما از این نظر دارای فرهنگ سلسله مراتبی تلقی میشود. این شاخص تاحدودی نشان میدهند که افراد یک سازمان در روسیه چه تفاوتهای رفتاری نسبت به کارکنان در کشور نروژ خواهند داشت.

مبنع : فرهنگ ها و سازمان ها، گیرت هافستد، ترجمه دکتر سید محمد اعرابی

 

سایر مطالب مرتبط:

[/vc_column_text][vc_masonry_grid post_type=”post” max_items=”10″ element_width=”3″ gap=”35″ item=”basicGrid_NoAnimation” grid_id=”vc_gid:1517543273996-1c7e7c3c-e671-10″ taxonomies=”887, 1567″][/vc_column][/vc_row]

دیدگاه‌ خود را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *