“روی استعداد های خود سرمایه گذاری کنید و کاستی های خود را مدیریت کنید” حتماً این جمله را زیاد شنیده اید، چرا که گفتن این پند آسان است ولی پیاده کردن آن در زندگی همان طور که حتما تجربه کردهاید کار دشواری است. ساختن یک زندگی نیرومند و شایسته همواره کاری پر چالش و آمیزه ای از متغیرهای گوناگون است خودآگاهی شما، بلوغ شما، فرصت های تان، کسانی که در پیرامون تان هستند و انگار گریزی از آنها نیست.
آشکار بگوییم که این سایت در راه ساختن یک زندگی نو بر پایه استعدادهای یا به بیان بهتر قابلیتهای شما چه می تواند و چه نمی تواند به شما بدهد. ما نمیتوانیم چشم انداز کامل را به شما نشان دهیم، حتی اگر چنین کنیم تصویر عرضه شده آن به آن تغییر خواهد کرد. زیرا هیچ کدام از ما کامل نیستیم. دوم آنکه نمی توانیم به شما بگوییم چگونه بیاموزید. بی تردید می دانید که مسئولیت اقدام، سنجش علائم هشدار و پرداختن به یادگیری، با خود شماست. هیچ کس جز شما نمیتواند این کارها را برایتان انجام دهد.
آنچه می توانیم به شما تقدیم کنیم ابزارهایی است که در راه ساختن یک زندگی نیرومند و استوار، مورد نیاز هستند.
3 ابزار برای شناسایی استعدادها
- نخستین ابزار این است که چگونه می توان به کمک چیزهایی که می آموزید، استعدادهای طبیعی خود را بشناسید. ما توانمندی را عملکردی پیوسته نزدیک به کامل، در یک فعالیت تعریف میکنیم.
بسیار خوب چگونه می توان به آن رسید آیا میتوان با تمرین پیاپی هر کاری را نزدیک به کامل انجام داد، یا کار نزدیک به کمال بگونهای هوشمندی طبیعی نیاز دارد؟ اگر کسی هستید که برای ساختن شبکه ای از انسان ها که بی شائبه به شما در کار کمک کنند دچار گرفتاری و تلاش فراوان می شوید میتوانید با تمرین به یک شبکه ساز بی مانند تبدیل شوید؟
اگر پیش بینی کردن برای شما دشوار است، آیا میتوانید بیاموزید که چگونه راهبردهای بینقص تنظیم کنید؟ اگر در روبرو شدن با انسان ها ناتوان و ناراحت هستید، آیا میتوانید با تمرین و پیگیری در متقاعدسازی خبره شوید ؟
پرسش این است آیا میتوان یا نمیتوان در این زمینه ها بهتر شد. البته که می توانید در هر زمینهای بهتر شوید. پرسش این است که آیا تنها با تمرین میتوان به جایی رسید که فعالیتی را پیوسته در حد نزدیک به کمال انجام داد؟ پاسخ به این پرسش این است “خیر” با تمرین همواره نمیتوان کامل شد.
توانمندی در هر فعالیت، نیازمند برخورداری از گونه ای قابلیت طبیعی است این بحث ما را با پرسشی دشوارتر روبرو میکند، تفاوت میان قابلیت و توانمندی چیست؟ در شبکه سازی، راهبرد گزینی و متقاعد کردن دیگران چه جنبه هایی از توانمندی را میتوان آموخت و جنبههای ذاتی و درونی هستند؟ مهارت ها، آگاهیها، تمرین و خودآگاهی، چه نقشی در ساختن توانمندی دارند؟
- چنانچه نتوانید به این گونه پرسشها پاسخ مناسب دهید، ممکن است که وقت فراوانی را در راه یادگیری چیزی هدر دهید که یاد گرفتنی نیست. یا برعکس در راه چیزی که یاد گرفتنی است، به اندازه لازم تلاش نکنید. برای پاسخ دادن به این پرسش ها، نیازمند به داشتن راهی ساده هستید. در آزمونهای شناسایی قابلیتها راهی عملی برای این انجام این کار را به شما نشان میدهیم. شما را با سه عنوان مشخص، آشنا خواهیم کرد :
- قابلیتها: الگوی طبیعی و تکرار پذیر تفکر، احساس یا رفتار فرد
- آگاهی: واقعیتها و درسهایی که آموخته اید
- مهارت: گامهای انجام یک فعالیت
به هم آمیختن قابلیتها، آگاهی و مهارت “توانمندی” انسان را می آفریند |
برای مثال کشیده شدن به سوی برقراری ارتباط با دیگران و لذت بردن از آن، یک قابلیت است در حالی که توان ایجاد یک شبکه از پیروان یا پشتیبان که شما را به خوبی میشناسند یک توانمندی به حساب میآید. در دستیابی به این توانمندی انسان قابلیت های ذاتی مهارتها و آگاهی های خود را به کار میگیرد. هر چند که باید توانمندی را از ترکیب این سه ماده خام به وجود آورد ولی در این میان قابلیت از همه مهمتر است.
قابلیت ذاتی است ولی مهارت و آگاهی را میتوان از راه تمرین و آموزش یاد گرفت. برای مثال در نقش یک فروشنده، می توانیم بیاموزیم که ویژگی محصولات را به مشتری معرفی کنیم و شرح دهیم (آگاهی) حتی میتوان آموخت که چگونه با طرح پرسشهایی باز و سنجیده، نیازهای مشتری را دریابیم (مهارت) ولی نمیتوان او را وادار ساخت که درست به صورتی که شما میخواهید و زمانی که در نظر دارید، تصمیم بگیرد این از سرچشمه قابلیت مشتری می آید و به دست خودش اوست.
گاهی ممکن است که بدون مهارت و آگاهی، کسی از خود در کاری توانمندی نشان دهد مانند فروشندگانی که بدون دانستن ویژگی های یک محصول، می توانند مشتری را علاقه مند به خرید آن نمایند. ولی بدون زمینه قابلیت هیچگونه توانمندی حاصل نمی شود چنانچه در حوزه انجام فعالیتی، آگاهیها و مهارت لازم را بیاموزید و از زمینه قابلیت آن بیبهره باشید هرگز به نتیجه و عملکرد نزدیک به کامل نمیرسید.
بنابراین نخست باید برخورداری از قابلیت را در وجود خود و دیگران شناسایی کنیم. سپس به یاری آگاهی و مهارت به پالایش آن بپردازیم. خرد سنتی بر این پایه است که با تمرین و مهارت هر چیز را میتوان آموخت. این دامی است که باید از آن گریخت.
با شرکت در دوره ها و کلاس های گوناگون رهبری، سخنرانی، اداره جلسه و مانند آن بدون برخورداری از قابلیت لازم پیشرفت چشمگیری رخ نمیدهد. زمان و منابع محدود اند. بنابراین بایستی نخست زمینههای قابلیت افراد را شناخت سپس روی آنها سرمایهگذاری نمود تفاوت میان قابلیت، آگاهی و مهارت را باید به درستی شناخت. باید به قابلیت برتر در هر فرد پی برد و آگاهی و مهارت را در خدمت تبدیل آنها به یک توانمندی راستین به کار گرفت.
-
دومین ابزار انقلابی، نظام (سیستم) مناسب برای تشخیص قابلیت برتر است.
یک راه مطمئن برای شناسایی بزرگترین توانمندی نهفته در هر فرد وجود دارد : یک گام به عقب برگردید، بیاندیشید که چه فعالیتی را با شتاب و بی دردسر انجام دادهاید و گامهای آن را بدون آموزش پیشین، به آسانی برداشته اید ؟ -مطالعه مقالات مرتبط با غرقگی در همین سایت به شما پیشنهاد می کنیم- به خاطر بیاورید که آیا چنان غرق در آن فعالیت شده بودید که زمان را به فراموشی سپرده اید. اگر چنین فعالیتی را به خاطر دارید، تکرار آن یا نمونههای آن در ماههای بعد را به خاطر بیاورید یا پیگیری نمایید.
در گذر زمان به قابلیت برتر خود آگاه میشوید و میتوانید با پالایش آن به سوی یک توانمندی شایسته و نیرومند اقدام کنید شاید مدارس بتوانند چنین کنند و دانش آموزان را به سوی پرورش قابلیت های برتر خود رهنمون شوند. شاید کارفرمایان بتوانند در آغاز فعالیت افراد، نخست به شناسایی قابلیت برتر آنها بپردازند سپس نقشی را به هر فرد واگذار نمایند که بتواند در آن به سطح بالایی برسد متاسفانه هیچ یک از سازمانهای آموزشی و شغلی چنین نمی کنند. پس مسئولیت به گردن خود فرد می افتد.
شما باید به جستجوی شناسایی قابلیت های خود بپردازید. روش توانمندی یاب که در این سایت به شما عرضه می شود کمک شایستهای در این راه است. به این وسیله به ارزیابی فرد و نشان دادن توانمندی ها می پردازیم. هدف روش توانمندی یابی متمرکز و محدود نمودن دایره به تعداد محدودی از قابلیتها است.
شاید این زمینه ها هنوز در شما تبدیل به توانمندی نشده و به صورت نهفته باشند. ولی با آنها آشنا می شوید و با کار کردن در مسیر این قابلیت ها می توان به توانمندی های برجسته در رده جهانی دست یافت. کار ابزارهای توانمندی یاب افکندن نور بر صحنه است پرداختن به آن به عهده خود شما است.
-
ابزار انقلابی سوم، زبان مشترکی است که به شرح استعدادها می پردازد
ما به زبان ویژه ای نیاز داریم که در تعریف توانمندیهایی که در خود می یابیم گویا باشد. این زبان بایستی بسیار دقیق باشد تا با نشان دادن اختلاف های کوچک، افراد را از هم متمایز نماید.
باید مثبت باشد به ما کمک کند تا توانمندی ها نه کاستی ها را بیان کنیم. متاسفانه زبان ما در زمینه کاستی ها بسیار غنی است: نگرانی، سردرگمی، فشار روحی، بیماری و غیره معنا های شناخته شده و مشخصی دارند متخصصان بیماریهای روانی به خوبی آنها را از یکدیگر تشخیص میدهند و به درمان ویژه هر کدام می پردازند. زبان منفی برای توصیف نااستواری ها آنچنان جا افتاده است که افراد عادی هم اغلب آنها را به درستی به کار میبرند برعکس در زمینه توانمندیهای انسانی زبان گویایی نداریم.
زبان تعریف توانمندیهای انسان در همه بخشها نارسا است. مفهوم درست “خودانگیخته” چیست؟ آیا به آن معناست که فرد توسط نیازهای درونی برای رسیدن به هدف برانگیخته میشود، یا چنین معنی میدهد که فرد خواهان واگذاری نقشی پر چالش است ؟ میل دارد که مسئولیتی به او واگذار شود و از پس از مشخص نمودن اصول کار مختار و آزاد باشد؟ هنگامی که یک زبان مشترک و دقیق در میان نباشد، ارتباط ها به جای نتیجه مثبت، پیامد منفی به بار می آورند.
در این سایت ۳۴ زمینه قابلیت را به شما معرفی خواهیم کرد روشن است که اینها همه واژههای لازم برای بیان الگوی رفتاری انسان ها نیستند ولی شاید مهمترین عنوان ها و الگوها در پژوهش “رسیدن به برتری یا تعالی” و توسعه فردی باشد. این ۳۴ زمینه زبان مشترک ما در تشریح قابلیت های های انسانی و در نتیجه توانمندیهای او خواهد بود و این راهی است که پیش پای شما می گذاریم تا بتوانید بهترین ها را در وجود خود و اطرافیان را شناسایی کنید.