ساختار سازماني و عوامل موثر بر آن –

ساختار سازماني و عوامل موثر بر آن

[vc_row][vc_column][vc_column_text]

مقوله ساختار سازمانی و چگونگي شكل گيري آن همواره يكي از بحث هاي پر كشش حوزه مديريت بوده است. اين موضوع در كانون توجه كلاسيك ها قرار داشته و در شرايط امروز نيز در قالب تئوري هاي جديد اقتضايي، مهندسي مجدد سازمان و … خودنمايي ميكند. بر اساس نظر مينتزبرگ “ساختار سازماني عبارتست از مجموعه راهها و روشهايي كه سازمان نيروي كار خود را به وظايف مختلفي تقسيم كرده و پس از آن بين آنها هماهنگي ايجاد ميكند”.

يعني اين كه سازمان با توجه به اهداف و ماموريتهاي خود انجام چه وظايفي را در دستور كار خود قرار داده و اجراي آن را به چه كساني سپرده و توزيع اختيارات و مسئوليت در سازمان چگونه است. ساختار سازماني خود را در مجموعه اي از خطوط و اشكال تحت عنوان “نمودار سازماني”(Organizational Chart) نشان ميدهد. نمودار سازماني در عين حال نشان دهنده ديدگاههاي حاكم بر ذهن مديران و طراحان نيز هست.

شكل گيري، طراحي (اصلاح و تجديد طراحي) ساختار سازماني در هر سازمان تحت تاثير عوامل متعددي قرار ميگيرد اما عوامل ذيل را ميتوان به عنوان عوامل اصلي بر شمرد:

  • عوامل موثر بر طراحی ساختار سازمانی
    1. عوامل موثر بر طراحی ساختار سازمانی

عاملشرح
محيطمجموعه عوامل خارج از سازمان به عنوان يك سيستم
ذهنيتهاي مديريتي و فرهنگ رايج در سازمانمجموعه پيش فرض ها، باورها، فرهنگ، سنتها و نيز آميزه هاي مبهم و گاه ناهمگوني از تئوري هاي سازمان و مديريت كه آگاهانه يا ناآگاهانه بر ذهن مديران و طراحان و كارشناسان سازمان و سازمان دهي تسلط دارد و آن را هدايت ميكند. مقولاتي نظير لزوم تناسب مسئوليت و اختيار، سلسله مراتب، وحدت فرماندهي، حيطه سرپرستي، دامنه كنترل و امثال آن
تكنولوژي و نوع حرفهماموريت يا وظيفه و ماموريتي كه علت وجودي سازمان است. نوع پيچيدگي و حجم ماشين آلات و وسايل، ابزارها، نرم افزارهاو سخت افزارها (مغز افزارها)
استراتژي و اهداف كلان مجموعه سياستها و خط مشي هايي كه جهت اصلي حركت سازمان را براي دستيابي به اهداف، ديدگاهها يا چشم اندازها تعيين ميكند.
مرحله عمر سازمانهر سازمان در مراحل عمر سازماني (جنيني، تولد، كودكي، نوجواني، بلوغ، كمال پيري و مرگ) رفتار و نياز به سبك خاصي از مديريت دارد.
ابعاد و اندازه سازمانشاخص هايي مانند ميزان سرمايه، مقدار توليد، ميزان فروش، تعداد و تنوع تجهيزات و زير ساختها (حتي اراضي تحت اختيار) و تعداد كاركنان مورد نياز.

از آنجا كه سازمانها سيستم باز محسوب ميشوند و مرتبا”با محيط پيرامون خود در تعامـل اند، لازم است بدليل تغيير استراتژي شركت هاي رقيب، تغييرتكنولوژي و تغييـر محيط در مواقـع لزوم تجديد ساختـار يابنـد. هنگام طراحي ساختار لازم است ابعاد سازمان مورد تجزيه و تحليل قرارگيرد. ابعاد سازماني شامـل متغيـرهاي محتوايي و متغيـرهاي ساختـاري هستند. اهداف، استراتژي، محيط، تكنولوژي و اندازه از مهمترين متغيرهاي محتوايي به شمار مي روند. اين متغيرها معرف كل سازمان و جايگاه آن مي باشند و بين سازمان و محيط قرار داشته و از محيط مشتق مي شوند.

پيچيدگي، رسميت، و تمركز نمونه هاي مهمي از متغيرهاي ساختاري مي باشند. متغيرهاي ساختاري بيانگر ويژگيهاي دروني يك سازمان هستند و مبنايي به دست مي دهند كه مي توان بدان وسيله سازمانها را اندازه گيري و ويژگيهاي ساختاري آنها را با هم مقايسه نمود. متغيرهاي محتوايي بر متغيرهاي ساختاري اثر گذاشته و از نحوه تركيب و ادغام آنها انواع طرحهاي ساختاري به وجود مي آيد كه از بعد نظري به ساختارهای ارگانيك و مكانيك تقسيم مي شوند. ساختار سازماني درقالب نمودار سازماني عينيت مي يابد. در طرحريزي ساختار سازماني سه ركن بايد مورد توجه قرار گيرد:

  1.  سطوح و حيطه كنترل مديران
  2. جايگاه افراد و واحدها
  3.  يكپارچگي و هماهنگي فعاليتها براي رسيدن به اهداف سازمان

ابعاد طراحی ساختار سازمانی

باتوجه به مطالب فوق در هنگام طراحي ساختار بايد جنبه هاي مختلف آن را از ابعاد زير مشخص نمود:

  1. ساختار از جهت هدف به دنبال كارايي است يامشتري مداري  يا نوآوري و…
  2. ساختار بر اساس چه استراتژيي استوارشده است :تدافعي ،تحليل گر، آينده نگريا انفعالي
  3. ساختار باتوجه به محيط به دنبال انعطاف پذيري است يا تمركز برعمليات روزانه
  4. ساختار از نظر تكنولوژي بر اساس كدام استانداردها بنا شده است
  5. ساختار مناسب از جهت اندازه چگونه  بايد باشد: كوچك،متوسط يا بزرگ
  6. ساختار سازماني  واحدها باتوجه متغيرهاي مربوطه بايد ارگانيك باشد يا مكانيك

و بالاخره آنكه

  1. ساختار سازماني مناسب براي واحدها، مبتني بروظيفه است يامحصول يا تركيبي از اين دو.

متغيرهاي محتوايي و ارتباط آنها با متغيرهاي ساختاري

متغيرهاي محتوايي نشان دهنده ي سازمان و محيطي هستند كه متغيرهاي ساختاري در درون آن قرار دارند. متغيرهاي محتوايي عبارتند از اهداف، استراتژي، محيط، تكنولوژي واندازه سازمان.

متغيرهاي ساختاري بيانگر ويژگيهاي دروني يك سازمان است كه ميتوان به وسيله آن سازمان را اندازه گيري كرد. مهمترين متغيرهاي ساختاري عبارتنداز پيچيدگي، رسميت و تمركز. طرح هاي ساختـاري به دو دستـه عمـلي و نظري تقسيـم مي شوند. انواع ساختار نظري نيز به دو صورت ارگانيك و مكانيك مي باشند.

ويژگيهاي ساختار مكانيكي ويژگيهاي ساختار ارگانيك
- واحدها درسطح افقي پراكنده اند - پراكندگي در سطح افقي اندك است
- روابط بسياردقيق وانعطاف ناپذيرند- همكاري و اشتراك مساعي زياداست
- شرح وظايف مشخص است- وظايف انعطاف پذيرند
- امور بسيار رسمي و كارها استاندارد هستند- ارتباطات غيررسمي است
- سيستم تصميم گيري متمركز است -   سيستم تصميم گيري غير متمركز است

 

متغيرهاي محتوايي (اهداف، استراتژي، محيط، تكنولوژي و اندازه) تعيين كننده نوع ساختار ارگانيكي ومكانيكي مي باشند.

 

اهداف– از آنجا كه ساختار وسيله ي تحقق اهداف است از اين رو هرنوع بحثي پيرامون ساختار بايد با اهداف و استراتژي آغاز شود. اينكه تا چه حد اهداف، متوجه درون سازمان يا خارج آن است، تاثير اهداف بر روي ساختار را تعيين مي كند. براي مثال هنگامي كه هدف سازمان افزايش كارايي است و بر روي انجام صحيح فرايندها تكيه دارد، هدف دروني محسوب ميشود لذا در تجـديد سـاختار، واحد توليد، اهميت مي يابد درحاليكه اگر اهداف سازمان يافتن بازارهاي جديد باشد، هدف بيروني بوده و بازنگري ساختار واحد بازاريابي مد نظر قرار خواهد گرفت و بالاخره اگر رقابت و نوآوري مدنظر باشد هدف جنبه بيروني و دروني خواهد يافت و تامين و توسعه منابع انساني مورد توجه قرارميگيرد.

استراتژي- استراتژي شيوه و راهي است كه سازمان به منظور دستيابي به هدفهاي خود انتخاب ميكند و ساختار وسيله اي است كه مديريت با استفاده از آن به هدف هاي خود دست مي يابد. روشي كه سازمان تحت عنوان استراتژي براي رسيدن به اهداف انتخاب مي كند مي تواند به چهار شكل مي باشد: تدافعي، تحليل گر، آينده نگر و انفعالي.

 با اتخاذ استراتژي تدافعي، سازمان تلاش دارد سهم بازار راحفظ كند پس كارايي و كنترل شديد فرايندها اهميت مي يابد، لذا ساختار بايد مكانيكي و متمركز باشد.

با اتخاذ استراتژي تحليل گر سازمان تلاش دارد سهم بازار را حفظ كند ولي در درون سازمان نوآوري مي كند پس توليد با كارايي بالا، انعطاف پذيري در مورد توليدات جديد و كنترل شديد فعاليتهاي كنوني دنبال مي شود.

با اتخاذ استراتژي آينده نگر سازمان بدنبال استفاده از فرصتهاي جديد در بازار است پس محيط را بررسي مي كند و خطرپذير است، لذا بايد ساختار ارگانيك داشته باشد.

با اتخاذ استراتژي انفعالي سازمان به صورت ابن الوقت به شرايط واكنش نشان داده و خود را به دست موج مي سپارد لذا ساختار كاملا غيرمتمركز است.

با توجه به مطالب فوق سازمانهايي كه داراي نوآوري و ابتكارعمل هستند بايد از ساختار ارگانيك استفاده كرده و سازمانهايي كه از استراتژي به حداقل رساندن هزينه ها پيروي مي كنند بايد داراي ساختار مكانيكي باشند تا بتوانند از ثبات وكارايي آن بهرمند گردند و سازمانهايي كه از ديگران تقليد مي كنند بايد تركيبي ازهردو نوع ساختار را بكار گيرند.

محيط– محيط از نهادها، سازمانها، نيروها و عواملي كه خارج از مرز سازمان وجود دارند و برتمام يا بخشي از عملكرد سـازمان اثر مي گذارد تشكيل شده  كه  سازمان نمي تواند هيچ نوع كنترلي برآن اعمال كند. بطور   كلي  سازمانها با دو نوع محيط      روبرو هستند كه  در   ذيل به  آنها اشاره مي شود:

نوع ساختارواكنش سازمانيويژگيهاي محيطيانواع محيط
مكانيكبرنامه ريزي كم، تمركز برعمليات روزانهمحيط ايستا، تغييرات محيطي كم كه چندان اثري برروي سازمان نداردمحيط آرام
برنامه ريزي زياد، نوآوري، بررسي محيط و تلاش براي تطبيق با آنمحيط متشنج
ارگانيكمحيط پويا ،تغييرات محيطي برسازمان اثرمي گذارد

تحقيقات جديد در زمينه تجزيه و تحليل محيط نامطمئن حاكي از آن است كه سه ركن پيچيدگي(تعداد عوامل محيطي)، پايداري (نرخ تغييرات عوامل ) و ظرفيت (امكان دسترسي به منابع) از اركان اصلي تجزيه و تحليل محيط مي باشند.

تركيب عوامل فوق چهار نوع محيط را بوجود مياورند: ساده وپايدار، پيچيده وپايدار، ساده وناپايدار، پيچيده و ناپايدار.

دريك محيط ساده و پايدار عدم اطمينان كمتر است و تنها تعداد كمي از عوامل خارجي وجود دارند كه بايد به آنها توجه كرد، در حاليكه در يك محيط پيچيده و پايدار عدم اطمينان بيشتري وجوددارد. محيطي كه پديده عدم اطمينان در آن كم باشد (محيط نسبتا مطمئن) ساختار سازماني ساده و ثابت خواهد بود در چنين محيطي ساختار مكانيكي و تعداد واحدها كمتر مي باشد. در محيطي كه درجه عدم اطمينان در سطح كم يا متوسط باشد بايد تعداد واحدهاي سازماني بيشتر باشند و نيز واحدهاي بيشتري مسئوليت ايجاد هماهنگي و يكپارچگي را بر عهده گيرند.

محيطي كه در آن درجه اطمينان متوسط يا زياد باشد داراي ساختاري ناپايدار ولي ساده خواهد بود. در چنين محيطي ساختار ارگانيك و غير متمركز مناسب مي باشد. و بالاخره هنگامي كه  سازمان دريك محيط پيچيده و ناپايدار است در بالاترين درجه عدم اطمينان خود قرار دارد و داراي مشكل ترين شرايط محيطي است. در چنين محيطي سازمانها بزرگ بوده ولي ساختاري ارگانيك خواهندداشت. به اين ترتيب هر قدر محيط داراي پويايي بيشتر، پيچيده تر و از نظر توانـاييهاي بالقوه ناتوانتـر باشد، ساختار بيشتر جنبه ارگانيـك دارد. برعكس هـر انـدازه محيط ساده تر، داراي ثبات بيشتر و از تواناييهاي بالقوه سرشارتر باشد، ساختار سازماني بيشتر جنبه مكانيكي خواهد داشت.

تكنولوژي: تكنولوژي عبارت است از ابزار، روشها و عملياتي كه در تبديل مواد اوليه به محصول مورد استفاده قرار مي گيرد. سازمانها را ازنظر تكنولوژي مي توان به سازمانهاي توليد كالا وتوليد خدمات تقسيم كرد.

سازمانها ازنظرتكنولوژي توليد به سه گروه، توليد واحدهاي محصول ،توليد انبوه و فرايند مستمر توليد تقسيم مي شوند كه هريك متناسب با دامنه كنترل، نسبت كارگران، نسبت مديران، سطح مهارت كاركنان، ميزان تمركز، ميزان ارتباطات بايد از ساختار مناسبي پيروي كنند. نمودار زير بيانگر ارتباط تكنولوژي با ساختارمي باشد.

ويژگيهاي ساختارتوليد واحدتوليد انبوهتوليد مستمر
تعداد سطوح عمودياندكمتوسطزياد
تعداد واحدهاي افقياندكزياداندك
رسميتكمزيادزياد
نوع ساختارارگانيكمكانيكارگانيك

در واقع اثربخشي سازمانهاي تك محصولي و آنها كه توليد مستمر دارند زماني به بالاترين حد مي رسد كه از ساختار ارگانيك استفاده كنند اما ساختار مكانيكي موجب ميشودكه اثربخشي سازمانهاي داراي توليد انبوه به بالاترين حد ممكن برسد.

اندازه و چرخه عمر سازمان- تعداد نيروي انساني ازمهمترين شاخص ها براي اندازه ي سازمان به حساب مي آيد و اندازه هم يك متغيرمهم د رطراحي ساختار محسوب ميشود. با بزرگتر شدن سازمان تعداد نيروهاي ستادي افزايش مي يابد.

چرخه عمرسازمانها از آغاز تاسيس خود چهار مرحله حيات را (كه شامل خلاقيت، همكاري، رسمي شدن، و تجديد حيات است) پشت سرمي گذارند، كه به چرخه عمر سازمان معروف است.به اين ترتيب همان گونه كه سازمان مراحل تكاملي خود را پشت سر مي گذارد از نظر ساختار، نوع محصول ياخدمت، سيستم كنترل و پاداش، نوآوري، هدف و شيوه مديريت دستخوش تغيير مي گردد. ويژگي هاي سازمان درهر مرحله از رشد را  مي توان در نمودار ارتباط اندازه، چرخه عمر و ساختار مشاهده نمود.

مراحل عمر سازمانی

اندازه سازمانهايي كه مراحل رشد و تكامل خود را طي ميكنند از كوچك به بزرگ تغييرمي يابد و اين تغيير اندازه، تغييرات ساختاري را به همراه مي آورد. سازمان در آغاز تاسيس كوچك و به دور از هرگونه ديوان سالاري است لذا ساختاري ارگانيك دارد ولي در مرحله پاياني، تقريبا مسير تكاملي خود را طي نموده و به سازماني بسيار بزرگ تبديل مي شود و حالت ديوان سالاري دقيق را به خود مي گيرد كه این صورت ساختار مكانيكي خواهد بود. براي آنكه بتوان در هر مرحله از مراحل رشد، ساختاري مناسب طراحي نمود، بايد مفاهيم چرخه سازماني را درك كرد و به هنگام طراحي به آن توجه داشت.

 

متغيرهاي ساختاري و ارتباط آن با متغيرهاي محتوايي در طراحی ساختار سازمانی

هم چنانكه گفته شد، متغيرهاي محتوايي عوامل بيروني سازمان را تشكيل مي دهند ولي متغيرهاي ساختاري عوامل دروني اند و ازمتغيرهاي محتوايي تاثير مي پذيرند. مهمترين متغيرهاي ساختاري عبارتند از پيچيدگي، رسميت و تمركز.

پيچيدگي: در سلسله مراتب اداري، پيچيدگي به تعداد سطح مديريت در سازمان اطلاق مي شود. اين پيچيدگي ممكن است به صورت افقي يا عمودي باشد. در واقع نياز سازمان به تخصص هاي گوناگون باعث بوجود آمدن مديريت هاي جديد ميشود.

رسميت: به مقررات، روشها و مدارك كتبي اطلاق مي شود كه به موجب آنها شرح وظايف، دستورالعمل ها و فرمان هايي كه كاركنان بايد آنها را رعايت و اجرا كنند، مشخص ميشوند. دليل آن هم اين است كه درسازمان هاي بزرگ، مديريت براي كنترل كردن تعداد زيادي از دواير و افراد تحت نظارت بايد مقررات وبخشنامه هايي را رعايت يا صادر كند، در حالي كه در سازمانهاي كوچك مديران مي توانند از راه نظارت مستقيم آنها را كنترل كنند.

تمركز: درسازمان هاي متمركز، حق تصميم گيري در اختيار مديران ارشد كه در راس سازمان قرار دارند، مي باشد در حاليكه در سازمانهاي غير متمركز اين تصميمات توسط سطوح پايين تر اتخاذ مي شود و مديران عالي مي كوشند تا با تفويض اختيار سرعت تصميم گيري را افزايش دهند.

ارتباط بين متغيرهاي محتوايي و متغيرهاي ساختاري درجدول زير آمده است.

پيچيدگيرسميتتمركز
اهداف و استراتژيبا افزايش پيچيدگي احتمال مي رود:هر قدر امور رسمي تر شود احتمال آن بيشتر است كه:هرجه امور متمركز شود، احتمال آن بيشتر است كه:
-     به لحاظ روبه رو شدن با مسائل متوجه اهميت و جنبه استراتژي نشده و محدوده نگر شوند.-     تصميمات استراتژيك به صورت واكنش در برابر بحرانهايي باشد كه در كنترل سيستم رسمي پديدار مي گردد.-    تصميمات استراتژيك به وسيله تعداد انگشت شماري گرفته شود.
-     به سبب قرار گرفتن در محدوديت هاي مختلف به گونـه اي در مي آينـدكه نمي توانند هدفهاي سازمان را تامين كنند.-     تصميمات اتخاذ شده حالت خلاصه شده دارند و نوعي راه علاج هستند كه در نتيجه جايگزين هدف مي شوند.-    مسير تصميمات در جهت تامين هدفهاي مثبت باشد.
-     اقدامات استراتژي محصول مذاكرات سياسي است كه در درون سازمان به صورت گام به گام صورت مي گيرد.-     اقدامات استراتژيك نتيجه فرآيندهاي استاندارد سازماني است و اقدامات به صورت گام به گام انجام مي شود.-    اقدامات استراتژيك در مسير راههاي آگاهانه و عقلاني صورت گيرد.
-    فرايند استراتژيك فراگير و تصميمات نسبتا" منسجم و يكپارچه باشد.
محيط-     هر قدر محيط نامطئن تر شود پيچيدگي سازمان بيشتر مي شود.-   محيط پايدار موجب مي شود كه امور سازمان به صورت بسيار رسمي درآيد.-   هرچه محيط پيچيده تر باشد ساختار غير متمركز مي شود.
-     چناچه سازمان با محيط در حال تغيير روبه رو شود بايد در برابر هر گونه عوامل محيطي واكنش مناسب نشان دهد.-   محيط پويا باعث مي شود كه كارها كمتر رسمي شود. ولي اولويت سازمان در اين است كه هرچه بيشتر خود را در برابر عوامل نامطمئن مصون سازد.-   محيط بسيار پيچيده براي مديريت غير قابل تحمل است و توان پردازش اطلاعات براي مديريت كم مي شود و ناگزير تصميمات به گروههايي پايين تر تفويض مي شود.
-     بايد خود را با تعداد بيشتري از نيروها و واحدهاي متخصص مجهز كند.-   اگر محيط بسيار پويا باشد سازمان مجبور مي شود فعاليتهاي مربوط به عوامل بيروني را كمتر و عوامل دروني رابيشتر رسمي كند.-   سازمان در برابر عوامل متفاوت محيطي واكنشهاي متفاوت نشان مي دهد و درصدد ايجاد واحدهاي غير متمركز بر مي آيد تا بتواند به هر بخش پاسخ دهد.
تكنولوژي- سازمانهايي كه كار يكنواخت انجـام مي دهند داراي پيچيدگي بسيار زيادي هستند.-     رسمي بودن امور سازمان با تكنولوژي رابطه بسيار مستحكمي دارد.-     رابطه بين تكنولوي و تمركز چندان روشن نيست.
-   كارهاي تكراري باعث مي شود سطوح سازمان در جهت افقي و عمودي گسترش يابد.-     تكنولوژي تكراري اين امكان را به وجود مي آورد كه مديريت بتواند قوانين و مقرراتي رسمي تدوين و اعمال كند.-     ظاهرا" اگر تكنولوي سازمان ساده باشد از نظر ساختاري سيستم تصميم گيري آن متمركز است.
-   افزايش سطـوح سازمانـي موجـب مي شود ارتفاع هرم ساختار بلندتر و ساختارجمزبور داراي پيچيدگي بيشتري شود.-     تكنولوژي غير تكراري ايجاب مي كند كه يك سيستم كنترل به وجود آيد و اين سيستم پايداز انعطاف پذيري لازم برخوردار باشد.-     سازمانهاي كه از تكنولوژي غير يكنواخت استفاده مي كنند كاراييجشان به شدت در گرو تخصص بوده و اختيارات را تفويض مي كنند و غير متمركز هستند.
اندازه-   هر قدر اندازه سازمان بيشتر شود پيچيدگي كمتر خواهد شد.-     اندازه يا بزرگي سازمان بر ميزان رسمي بودن كارها اثر مي گذارد.-   سازمانهاي بزرگ را نمي توان از بالا كنترل كرد بنابراين هيچ راهي جز تفويض وظايف وجود ندارد.
-   اندازه يا بزرگي سازمان بر ميزان پيچيدگي كارها اثر مي گذارد.-     بين رشد و بزرگ تر شدن سازمان و ميزان رسمي تر شدن كارها يك رابطه منطقي وجود دارد.-   در اين مورد كه اندازه يا بزرگي سازمان موجب تمركز زدايي مي شود مدارك و شواهد كافي در دست نيست.
-   افزايش واحدها با ساختارهاي گوناگون موجب گسترده تر شدن و بزرگ تر شدن سازمان مي گردد.-     از طريق قوانين و مقررات، بخشنامه ها و دستورالعمل ها و يا نظارت مستقيم، رفتار كاركنان تحـت نـظارت و كنتـرل قرار مي گيرد.-   قوانين و مقررات اين امكان را براي مديران عالي به وجود مي آورد كه تصميم گيري و اختيارات را تفويض كنند.

 

منبع: طراحي ساختار سازماني، دكتر سيد محمد اعرابي، دفتر پژوهشهاي بازرگاني (1381)

[/vc_column_text][/vc_column][/vc_row][vc_row][vc_column][vc_masonry_grid post_type=”post” max_items=”9″ grid_id=”vc_gid:1539751419566-c5372166-f4fb-8″ taxonomies=”139, 1602, 140, 729, 1243″][/vc_column][/vc_row]

1 دیدگاه دربارهٔ «ساختار سازماني و عوامل موثر بر آن»

  1. از مطلبتون استفاده کردم.خیلی ممنون.
    در مورد محتوا و نحوه نگارشش بازخوردهای سازنده ای هست. امیدوارم در مسیر رشد و تعالی بمونید ..

دیدگاه‌ خود را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *