مقیاس طرحواره‌های ناسازگار یانگ - YSQ90 –
Young Maladaptive Schema

مقیاس طرحواره‌های ناسازگار یانگ – YSQ90

طرحواره‌های ناسازگار اولیه

آیا تاکنون درباره مفهوم “طرحواره” شنیده‌اید؟ طرحواره یک الگوی منفی پایدار است که در دوران کودکی یا نوجوانی شکل می‌گیرد، در طول زندگی‌مان پابرجا می‌ماند و گسترش می‌یابد. ما دنیا را از طریق لنز طرحواره‌های خود تجربه می‌کنیم. به طور معمول، شما این باورها را بدون شک پذیرفته و ممکن است حتی از وجود آنها آگاه نباشید. آنها بسیار مقاوم به تغییر هستند، اما با شناخت و درمان مناسب، می‌توانید آنها را تغییر دهید. مقیاس طرحواره های ناسازگار یانگ YSQ90 که در این پست ارائه شده است به شما کمک میکند طرحواره های خود را شناسایی نمایید.

برای مثال، کودکانی که الگویی را تجربه می‌کنند که خود را به حد کافی خوب نمی‌دانند، به‌ندرت این باور را  به چالش می‌کشند، حتی در بزگسالی اگر نویسنده پرفروش مجموعه کتاب‌های معروف هم بشوند، باز هم احساس می‌کنند که بی‌کفایت هستند.طرحواره‌ها تجربیات شما را  معنی می‌دهند و شما را وامی‌دارند کنند تا براساس آنها زندگی کنید. طرحواره‌ها زمانی شکل می‌گیرند که نیازهای ما در دوران کودکی برآورده نمی‌شوند. روابط ما مثال خوبی از  نحوه ثبات طرحواره‌ها تا بزرگسالی هستند. چنانچه در کودکی ارتباطات امنی با مراقبان کودکی خود نداشته باشیم، اغلب خواهیم دید که این الگوها در روابط بزرگسالی‌ تکرار می‌شوند. درمان طرحواره برای اولین بار در سال 1990 معرفی شد و 18 طرحواره را تعریف می‌کند.

طرح‌واره های ناسازگار اولیه

در روان شناسی  طرح‌واره را به صورت قالبی در نظر میگیرند که بر اساس واقعیت یا تجربه شکل میگیرد تا به افراد کمک کند تجارب خود را تبیین کنند علاوه بر این ادراک از طریق طرح‌واره، واسطه مندی میشود و پاسخهای افراد نیز توسط طرح‌واره جهت پیدا می کنند. طرح‌واره بازنمایی انتزاعی خصوصیات متمایز کننده یک واقعه است. به عبارت دیگر طرحی کلی از عناصر برجسته یک واقعه را طرح‌واره می گویند.

طبق تعریف انجمن بین المللی طرحواره درمانی در بافتار روان شناسی و روان درمانی، طرح‌واره به عنوان هر اصل سازمان‌بخش کلی در نظر گرفته میشود که برای درک تجارب زندگی فرد ضروری است. یکی از مفاهیم جدی و بنیادی حوزه روان‌درمانی این است که بسیاری از طرح‌واره‌ها در اوایل زندگی شکل می‎گیرند به حرکت خود ادامه میدهند و خودشان را به تجارب بعدی زندگی تحمیل می‌کنند حتی اگر هیچ‌گونه کاربرد دیگری نداشته باشند این مسئله همان چیزی است که گاهی اوقات به عنوان نیاز به هماهنگی شناختی از آن یاد میشود یعنی حفظ دیدگاهی با ثبات درباره خود یا دیگران؛ حتی اگر این دیدگاه نادرست یا تحریف شده باشد با این تعریف کلی، طرح‌واره میتواند مثبت یا منفی، سازگار یا ناسازگار باشد و همچنین میتواند در اوایل زندگی یا در سیر بعدی زندگی شکل بگیرد.

 

تعریف یانگ از طرح‌واره

یانگ(۱۹۹۰، ۱۹۹۹) معتقد است برخی از این طرح‌واره‌ها به ویژه آنها که عمدتاً در نتیجه تجارب ناگوار دوران کودکی شکل میگیرند، ممکن است هسته اصلی اختلالات شخصیت، مشکلات منش شناختی خفیف‌تر و بسیاری از اختلالات مزمن محور I قرار بگیرند یانگ برای بررسی دقیق‌تر این ایده مجموعه ای از طرح‌واره‌ها را مشخص کرده است که به آنها طرح‌واره‌های ناسازگار اولیه می‌گوید.

 

طرح‌واره‌های ناسازگار اولیه خصوصیات زیر را دارند:

  • الگوها یا درون مایه‌های عمیق و فراگیری هستند
  • از خاطرات، هیجان‌ها شناختواره‌ و احساسات بدنی تشکیل شده اند
  • در دوران کودکی یا نوجوانی شکل گرفته اند
  • در سیر زندگی تداوم دارند
  • دربارۀ خود و رابطه با دیگران هستند
  • به شدت ناکارآمدند

 

خلاصه این که طرح‌واره‌های ناسازگار اولیه، الگوهای هیجانی و شناختی خود – آسیب رسانی هستند که در ابتدای رشد و تحول در ذهن شکل گرفته‌اند و در سیر زندگی تکرار میشوند. توجه کنید که طبق این توصیف رفتار یک فرد بخشی از طرح‌واره محسوب نمیشود، چون یانگ معتقد است که رفتارهای ناسازگار در پاسخ به طرح‌واره به وجود می.آیند .بنابراین رفتارها از طرح‌واره‌ها نشأت میگیرند ولی بخشی از طرح‌واره‌ها محسوب نمیشوند.

 

ویژگیهای طرح‌واره‌های ناسازگار اولیه

افرادی را در نظر بگیرید که از بین آسیب‌رساترین و قدرتمندترین چهار طرح‌واره زیر، یکی را داشته باشند این طرح‌واره‌ها از فهرست هجده طرح‌وارۀ نظريۀ یانگ استخراج شده اند:  رها شدگی بی ثباتی، بی اعتمادی بدرفتاری، محرومیت هیجانی و نقص شرم.

این فرد در دوران کودکی رها شده، مورد سوء استفاده قرار گرفته، فراموش یا طرد شده است. در سنین بزرگسالی، اگر به صورت ناخودآگاه وقایع زندگی فعلی خود را مشابه تجارب آسیب رسان دوران کودکی شان درک کند، طرح‌واره های او برانگیخته میشوند. وقتی که این طرح‌واره‌ها برانگیخته شوند، هیجان های منفی شدیدی مثل سوگ، شرم، ترس یا خشم را تجربه میکند. البته تمام طرح‌واره‌ها بر پایۀ وقایع آسیب رسان یا بدرفتاری دوران کودکی شکل نگرفته اند. ممکن است در ذهن یک فرد بدون تجربه وقایع آسیب‌زای دوران کودکی طرح‌واره وابستگی پدید بیاید؛ به این دلیل که در دوران کودکی کاملاً تحت سلطه و حمایت والدین بوده است. با این وجود، اگر چه تمام طرح‌واره ها، ریشه تحولی وقایع آسیب زا ندارد ولی همۀ آنها مُخل زندگی سالم هستند. اغلب طرح‌واره‌ها نتیجه تجارب زیان‌بخشی محسوب می‌شوند که فرد در سیر دوران کودکی و نوجوانی دائماً با این تجارب روبه‌رو بوده است. اثر این تجارب ناگوار در سیر تحوّل با یکدیگر جمع می‌شود و منجر به شکل‌گیری یک طرح‌واره کاملاً ناسازگار تمام عیار میگردد.

طرح‌واره‌های ناسازگار اولیه برای بقاء خودشان می‌جنگند. این امر نتیجهٔ تمایل بشر به “هماهنگی شناختی” است. اگرچه فرد میداند طرح‌واره منجر به ناراحتی وی می شود، ولی با طرح‌واره احساس راحتی میکند و همین احساس راحتی فرد را به این نتیجه میرساند که طرح‌واره اش درست است. افراد به سمت وقایعی کشیده میشوند که با طرح‌واره هایشان همخوانی دارند و به همین دلیل تغییر طرحواره ها سخت است. افراد به طرح‌واره‌ها به عنوان حقایقی می نگرند که بدون به بوته آزمایش گذاشتنِ صحت و سقم آنها، معتقدند که این حقایق درستند. نتیجه چنین دیدگاهی، این است که طرح‌واره بر پردازش تجارب بعدی تأثیر میگذارد. طرح‌واره‌ها نقش عمده ای در تفکر، احساس، رفتار و نحوه برقراری ارتباط بیماران با دیگران بازی میکنند و به گونه ای متناقض و اجتناب ناپذیر زندگی بزرگسالی را به شرایط ناگوار دوران کودکی میکشانند که غالباً برای بیماران زیانبخش بوده است.

طرح‌واره‌ها در اوایل دوران کودکی یا نوجوانی بازنمایی هایی دقیق از محیط پیرامون ایجاد میکنند. طرح‌واره های افراد تا حدودی بازتابی دقیق از محیط زندگی اولیه شان است. به عنوان مثال، اگر بیماری به ما بگوید وقتی که بچه بوده است خانواده اش با او سرد و بی عاطفه برخورد می کرده اند، معمولاً حرفش درست است، حتی اگر علت رفتار والدین خود و مشکل آنها را در بیان احساسات و عواطف نفهمد. ممکن است اسنادهای او برای رفتار والدینش اشتباه باشد، ولی حس اولیه اش از جو عاطفی و چگونگی رفتار والدین با او تقریباً همیشه درست است.

معمولاً ماهیت ناکارآمد طرح‌واره‌ها وقتی ظاهر می شود که بیماران در روند زندگی روزمره خود و در تعاملاتشان با دیگران به گونه ای عمل کنند که طرح‌واره های آنها تأیید شود، حتی اگر برداشت اولیهٔ آنها درست نباشد. طرح‌واره های ناسازگار اولیه و راههای ناکارآمدی که بیماران از طریق آنها یاد می گیرند با دیگران کنار بیایند اغلب زیربنای نشانه های مزمن اختلالات محور I مثل اضطراب، افسردگی،  سوء مصرف مواد و اختلالات روان تنی به شمار میروند.

طرح‌واره‌ها حالت ابعادی دارند بدین معنا که از نظر شدت و گستره فعالیت در ذهن با یکدیگر فرق دارند هرچه طرح‌واره شدیدتر باشد شمار بیشتری از موقعیت ها می توانند آن را فعال کنند. به عنوان مثال اگر فردی در دوران کودکی به شدت و دائم از سوی پدر و مادر خود مورد انتقاد قرار گرفته باشد تقریباً در برخورد با هر کسی احتمال دارد طرح وارۀ نقص در او برانگیخته شود. اگر فردی در دوران کودکی تنها از سوی یکی از والدین خود و آن هم گاهی اوقات و به شکل خفیفتری مورد انتقاد قرار گرفته باشد ممکن است طرح‌واره نقص او تنها در برخورد با مـراجـع قـدرتـی کـه از جنسیت همان والد انتقادگر هستند برانگیخته شود. به طور کلی هرچه طرحواره شدیدتر باشد، فرد به هنگام برانگیخته شدن طرحواره عواطف منفی بیشتری را تجربه میکند و فعال بودن آن در ذهن، مدت زمان بیشتری به طول می انجامد.

همان طور که قبلاً ذکر شد، علاوه بر طرح‌واره های اولیه و بعدی، طرح‌واره های مثبت و منفی نیز وجود دارند. تمرکز ما عمدتاً بر طرح‌واره های ناسازگار اولیه است.  با این حال، برخی از نویسندگان معتقدند کـه بـرای هر یک از طرح‌واره‌های ناسازگار اولیه یک طرح وارۀ سازگار نیز وجود دارد برای اطلاعات بیشتر به نظریه “قطبیت”” اليوت” مراجعه کنید؛ (الیوت و لاسن، ۱۹۹۷). از سوی دیگر با توجه به مراحل رشد روانی – اجتماعی در دیدگاه اریکسون (۱۹۵۰)، میتوان چنین استدلال کرد که حل موفقیت آمیز هر یک از این مراحل به یک طرحواره سازگار منجر می شود، در حالی که شکست در آن مـرحـلـه باعث ایجاد یک طرح‌واره ناسازگار میگردد.

ریشه های تحولی طرحواره ها  – نیازهای هیجانی اساسی

طرحواره ها به دلیل ارضاء نشدن نیازهای هیجانی اساسی دوران کودکی بـه وجـود آمده اند. یانگ معتقد است که انسانها پنج نیاز هیجانی اساسی دارند:

۱ – دلبستگی ایمن به دیگران (شامل نیاز به، امنیت، ثبات، محبت و پذیرش).

۲- خودگردانی، کفایت و هویت.

۳- آزادی در بیان نیازها و هیجانهای سالم.

۴- خودانگیختگی و تفریح

۵- محدودیتهای واقع بینانه و خویشتن داری

به نظر یانگ این، نیازها جهان شمول هستند. همه انسانها این نیازها را دارند اگرچه شدت این نیازها در بعضی افراد بیشتر است فردی که از سلامت روان برخوردار، است میتواند این نیازهای هیجانی اساسی را به طور سازگارانه ای ارضاء کند.

گاهی اوقات تعامل بين خلق و خوی فطری کودک و محیط، اوّلیه به جای ارضاء این نیازها، منجر به ناکامی آنها می.شود هدف طرحواره درمانی این است که به بیماران کمک کند تا راه های سازگارانه تری برای ارضاء این پنج نیاز هیجانی .بیابند تمام مداخلات درمانی رویکرد ما ابزاری هستند برای رسیدن به این هدف.

 

منبع : طرحواره درمانی، جفری یانگ، ژآنت کلوسکو، مارجوری ویشتار، ترجمه حسین حمیدپور، نشر ارجمند

 

دستورالعمل مقياس طرحواره‌هاي ناسازگار اوليه : YSQ-90

برای اندازه گیری طرحواره های ناسازگار فرمهای مختلفی طراحی شده است. به عنوان مثال مقیاس Young Schema Questionnaire (YSQ) فرم 116 سوالی است که 20 طرحواره را اندازه گیری میکند. مقياس YSQ90  كه توسط يانگ  ساخته شده داراي 90ماده است كه 18 حيطه از طرحواره‌هاي ناسازگار اوليه را اندازه گيري ميكند. هر ماده به كمك مقياس درجه بندي شش گزينه اي نمره گذاري ميشود: 1=كاملا در مورد من نادرست است، تا  6=كاملا در مورد من درست است. خواهشمند است هریک از جملات زیر را به دقت بخوانید و بر اساس اینکه چه توصیف دقیق از شما ارائه می دهد،به آنها نمره بدهید چنانچه شما از   پاسخ خود اطمینان ندارید ،بر اساس احساس هیجانی خود پاسخ دهید ، نه بر اساس آنچه که فکر می کنید درست است

  • در این تست هیچ پاسخ درست و یا غلطی وجود ندارد.
  •  پاسختان باید آنچه که نمایانگر احساس واقعی شما (مخصوصا احساسی که در شرایط تصمیم گیری و یا در حال تجربه احساسات منفی دارید) باشد.
  • پاسخ دادن به تست حدود 20 دقیقه زمان می‌برد. بنابراین سعی کنید آن را زمانی انجام دهید که وقت کافی داشته باشید.
  • اگر در میان تست احساس خستگی کردید، کمی استراحت کنید و سپس به پاسخ دادن ادامه دهید.
  • با خود صادق باشید.   خودآگاهی مهارت ذی‌قیمتی است!

 

 

 

بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

1.کسی را نداشته ام که از من مواظبت کند، در زندگی با من سهیم باشد یا عمیقا ً نگران اتّفاقاتی که برایم می افتد باشد. *
2.به افراد نزدیکم خیلی وابسته ام، چون می ترسم مرا ترک کنند. *
3.احساس می کنم دیگران از من سوء استفاده می کنند. *
4.فکر می کنم با محیطم تناسب ندارم. *
5.هر کسی که من از او خوشم بیاید به محض اینکه متوجّه نقایص و کمبود های من شود، دیگر نمی تواند مرا دوست داشته باشد. *
6.تقریبا ً هیچ کاری را نمی توانم به خوبی دیگران انجام دهم. *
7.احساس می کنم قادر نیستم به تنهایی از پس کارهای زندگی روزمره ام برآیم. *
8.نمی توانم از این احساس خلاص شوم که اتّفاق بدی می خواهد بیفتد. *
9.قادر نیستم مثل هم سن و سال هایم از پدر و مادرم مستقل شوم. *
10.فکر می کنم اگر آنچه را که می خواهم انجام دهم دچار دردسر می شوم. *
11.مراقبت از نزدیکانم سرانجام بر دوش من می افتد. *
12.از اینکه احساسات مثبتم ( مثل محبت و توجّه ) را به دیگران نشان دهم، خیلی خجالت می کشم. *
13.باید در بیشتر کارها بهترین باشم، نفر دوم بودن را نمی توانم بپذیرم. *
14.وقتی از کسی چیزی می خواهم پذیرش جواب “نه” برایم بسیار دشوار است. *
15.نمی توانم خودم را مقید کنم که کارهای تکراری و کسل کننده را انجام دهم. *
16.ثروتمند بودن و ارتباط با افراد مهم به من احساس ارزشمندی می دهد. *
17.احساس می کنم حتی زمانی هم که کارها به خوبی پیش می رود، یک روند موقتی است. *
18.اگر اشتباه کنم سزاوار مجازاتم. *
19.کسی را نداشته ام که به من صمیمیت، توجّه و محبت نشان دهد. *
20.آنقدر به دیگران نیازمندم که نگران از دست دادن آنها هستم. *
21.احساس می کنم باید در حضور دیگران از خودم محافظت کنم و گرنه عمدا ً به من صدمه می زنند. *
22.من اساساً با دیگران تفاوت هایی دارم. *
23.اگر کسی واقعاً مرا بشناسد، مایل نیست با من ارتباط نزدیکی بر قرار کند. *
24.برای رسیدن به اهدافم بی کفایت هستم. *
25.فکر می کنم برای انجام کارهای روزمره ام به دیگران وابسته هستم. *
26.احساس می کنم هر لحظه ممکن است یک مصیبت (طبیعی، حقوقی و یا پزشکی) برایم اتّفاق بیفتد. *
27.من و پدر و مادرم تمایل داریم بیش از حد در زندگی و مشکلات یکدیگر درگیر شویم. *
28.احساس می کنم چاره ای ندارم جز اینکه به خواسته های دیگران تن بدهم، وگرنه یا درصدد تلافی بر می آیند یا عصبانی می شوند یا مرا طرد می کنند. *
29.آدم خوبی هستم چون بیش از آنکه به فکر خودم باشم به دیگران فکر می کنم. *
30.برایم شرم آور است که احساساتم را نزد دیگران بروز دهم. *
31.سعی می کنم کارم را به بهترین نحو انجام دهم، اینکه کاری «تا حدودی خوب باشد» راضی ام نمی کند. *
32.من آدم خاصی هستم و مجبور نیستم محدودیّت هایی را که سر راه مردم قرار دارد بپذیرم. *
33.اگر به هدفم نرسم زود مایوس می شوم و دست از کار می کشم. *
34.اگر دیگران به موفقیت هایم توجّه کنند این موفقیت ها بیش از هر چیز برایم با ارزش می شود. *
35.اگر رویداد خوبی پیش آید، نگران می شوم که به دنبال آن حادثه بدی اتّفاق بیفتد. *
36.اگر سخت تلاش نکنم باید منتظر ضرر و باخت باشم. *
37.من این احساس را نداشته ام که برای کسی فرد خاصی هستم. *
38.نگرانم افرادی که به آنها احساس نزدیکی می کنم مرا ترک کنند. *
39.دیر یا زود کسی به من خیانت می کند. *
40.به کسی یا چیزی تعلق خاطر ندارم و احساس تنهایی می کنم. *
41.لیاقت عشق، توجّه و احترام دیگران را ندارم. *
42.بیشتر مردم در حوزه های کار و موفقیت از من تواناترند. *
43.نمی توانم عاقلانه فکر کنم. *
44.نگرانم که از جانب دیگران مورد حمله فیزیکی قرار بگیرم. *
45.اگر من و والدینم مسائل خصوصی خودمان را از یکدیگر پنهان کنیم، احساس گناه یا خیانت می کنیم. *
46.معمولاً در روابطم با دیگران به آنها اجازه می دهم بر من مسلط شوند. *
47.آنقدر به خاطر کارهای افرادی که از آنها مراقبت می کنم سرم شلوغ است که زمان کمی برای خودم باقی می ماند. *
48.برایم بسیار دشوار است که مستقل از دیگران باشم. *
49.من باید به تمام مسئولیت هایم عمل کنم. *
50.از اینکه مرا محدود کنند یا نگذارند آنچه می خواهم انجام دهم متنفرم. *
51.برایم بسیار دشوار است که کارهای لذّت بخش و لذّت های آنی را رها کنم تا برای هدف های دراز مدت تلاش کنم. *
52.اگر دیگران توجّه زیادی به من نکنند، احساس بی ارزشی می کنم. *
53.دقت و احتیاط زیاد فایده ای ندارد، چون تقریباً همیشه مشکلی به وجود می آید. *
54.اگر کاری را درست انجام ندهم باید از عواقب آن رنج ببرم. *
55.کسی را نداشته ام که واقعاً به درد دل من گوش دهد، مرا بفهمد، یا نیازها و احساسات مرا به درستی درک کند. *
56.وقتی کسی که برایم مهم است از من دوری می کند، احساس نا امیدی می کنم. *
57.به انگیزه های دیگران کاملاً سوء ظن دارم. *
58.احساس می کنم که از دیگران بریده ام و با آنها غریبه شده ام. *
59.احساس می کنم دوست داشتنی نیستم. *
60.به اندازه اکثر مردم در کارهایم با استعداد نیستم. *
61.به قضاوت هایم در موقعیّت های روزمره اعتماد ندارم. *
62.نگرانم همه سرمایه ام را از دست بدهم و خیلی فقیر شوم. *
63.اغلب احساس می کنم والدینم به من وابسته اند، من یک زندگی مستقل ندارم. *
64.همیشه به دیگران اجازه داده ام برای من تصمیم بگیرند در نتیجه واقعاً نمی دانم خودم چه می خواهم. *
65.همیشه سنگ صبور مشکلات دیگران بوده ام. *
66.آنقدر خودم را کنترل می کنم که مردم فکر می کنند آدم بی احساسی هستم. *
67.احساس می کنم برای پیشرفت و انجام کارهای خود همواره تحت فشار هستم. *
68.احساس می کنم قانون ها و سنت های مرسومی را که دیگران تابع آن هستند نباید دنبال کنم. *
69.نمی توانم خود را مجبور کنم کارهایی را که برایم خوشایند نیستند انجام دهم، حتی وقتی که می دانم به نفع خودم است. *
70.اگر در یک جمع صحبت کنم یا در یک موقعیّت اجتماعی معرفی شوم، برایم مهم است که تأیید و تحسین شوم. *
71.هر چقدر سخت تلاش کنم باز هم نگرانم که ممکن است از لحاظ مالی ورشکست شوم و تقریباً همه چیز را از دست بدهم. *
72.فرقی ندارد که چرا اشتباه کردم ، در صورت اشتباه باید بهایش را بپردازم. *
73.وقتی در انجام کاری مردد بوده ام، شخص آگاه و توانمندی نبوده که به من توصیه و راهنمایی کند. *
74.بعضی اوقات آنقدر نگرانم دیگران مرا ترک کنند که باعث می شود آنها را از خودم برانم. *
75.معمولاً مراقب انگیزه های پنهان مردم هستم. *
76.همیشه احساس می کنم خارج از گروه ها هستم. *
77.در بسیاری جنبه ها آنقدر ناپذیرفتنی هستم که نمی توانم خودم را آن طوری که هستم نشان دهم، یا اجازه دهم دیگران مرا به خوبی بشناسند. *
78.در کار یا تحصیل به اندازه بقیه با هوش نیستم. *
79.در مورد توانایی خود برای حل مشکلات روزمره احساس کفایت ندارم. *
80.نگرانم دچار یک بیماری جدی باشم، حتی وقتی دلایل پزشکی کافی وجود ندارد. *
81.اغلب احساس می کنم هویت جداگانه ای از پدر و مادر یا همسرم ندارم. *
82.خیلی برایم مشکل است از دیگران بخواهم حقوقم را رعایت کنند و احساساتم را درک کنند. *
83.نظر دیگران این است که من خیلی برای بقیه کار می کنم امّا زمان کافی به خودم اختصاص نمی دهم. *
84.از نظر دیگران من فردی عصبی و ناراحت هستم. *
85.وقتی اشتباهی انجام می دهم نمی توانم به راحتی از آن بگذرم و خودم را ببخشم. *
86.احساس می کنم کاری که من مجبورم انجام دهم ارزشمند تر از کارهای دیگران است. *
87.به ندرت توانسته ام به تصمیمات خودم پایبند باشم. *
88.وقتی زیاد تعریف و تحسین می شوم، احساس می کنم فرد ارزشمندی هستم. *
89.نگرانم که یک تصمیم اشتباه به یک فاجعه منتهی شود. *
90.من آدم بدی هستم و سزاوار مجازاتم. *

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *