هدف گذاري با روش SMART - هوشمندی در هدف گذاری –

هدف گذاري با روش SMART – هوشمندی در هدف گذاری

[vc_row][vc_column][vc_column_text]

لذت بخش ترين تجربه بشر در زندگي، دستيابي به اهداف مطلوبي است كه از پيش براي خود ترسيم نموده است، تحقق اهداف اعم از هدفهاي شغلي و غيرشغلي در زندگي، احساس خوشايندي در افراد ايجاد مي كند. مسلما” تحـقق اهداف نمي تواند نتيجه حادثه يا اتفاق باشد، آنچه كه رسيدن به اهداف را امكان پذير مي سازد داشتن الگوي عملي است، الگويي كه دربرگيرنده برنامه ريزي دقيق، استراتژيهاي منطقي و روشهاي مناسبي براي تحقق اهداف و همچنين معيارهاي مشخصي براي اندازه گيري ميزان تحقق آنها باشد.

هدف چيست؟ هدف يك خواسته است كه شما در جهت دستيابي به آن كوشش خاصي مي كنيد. در اين مفهوم « خواسته» نتيجه دقيق و ملموسي است كه شما آمادگي داريد براي رسيدن به آن كوشش كنيد. البته ميزان كوشش وابسته به نوع هدف است.

براي اينكه بفهميم چه هدفي ارزش پيگيري را دارد بايد اجزاي مختلف آن را مورد بررسي قرار دهيم.

اجزاي هدف

  • هدف بايد دست يافتني باشد.
  • ميزان تحقق هدف بايد قابل اندازه گيري باشد.
  • مشخص كردن يك زمان خاصي براي رسيدن به هدف مهم است.
  • حداكثرهزينه اي كه براي رسيدن به هدف مي توان صرف كرد بايد معلوم باشد.
  • مكتوب كردن اهداف باعث مي شود كليه مطالب واضح و نتايج مورد انتظار مشخص باشد.

تعيين ماموريت اصلي

پس از آنكه اهداف مشخص شد لازم است مأموريت اصلي و هدفهاي جزيي را مشخص كنيم تا بهتر بتوانيم درجهت تحقق هدف گام برداريم.

اگر هدف كلي را تحقق كاري مشخص و قابل اندازه گيري بدانيم كه در يك زمان معين و با يك هزينه محدود قابل دسترسي باشد مأموريت اصلي، عبارتي است كه مانند يك چتر، اهداف كلي و نحوه اجراي آن را تحت پوشش دارد.

به عبارت ديگر مأموريت اصلي را مي توان «دليلي براي بودن » دانست اين تعريف از مأموريت اصلي به شما كمك مي كند مقصد خودتان را براي خود و سايرين به وضوح شرح دهيد.

تدوين مأموريت اصلي از آن جهت بخش مهمي از فرآيند هدف گذاري است كه به ماكمك مي كند تا بتوانيم درجهت اهداف كلي متمركز شويم. گام بعدي تعيين اهداف جزيي است، اهداف جزيي تاكتيكهايي هستند كه براي رسيدن به اهداف كلي از آنها استفاده مي شود.

بهتر است براي روشن شدن موضوع به مثال زير براي يك تيم فوتبال توجه كنيم:

مأموريت اصلي : قهرمان شدن در بازي ها

هدف كلي : همه تيم ها را درگروه خودشكست دهيم .

اهداف جزيي : بازي دفاعي خوب شامل پاس هاي بلند و قطع پاس كاري تيم، بازي وسط زمين شامل تحت كنترل داشتن توپ، رسيدن به خط كناره تيم حريف، پاس كاري شامل پاس هاي دقيق و طولاني، بازي سريع شامل بازي يك – دونفره درفضاي خالي يا شكستن تله آف سايد

باتوجه به مطالب فوق مي توان گفت اهداف جزيي، گام هايي براي رسيدن به هدف اصلي هستند و اين اهداف سرعت تحقق هدف اصلي و راه هاي رسيدن به آن را مشخص مي كند.

چگونگي هدف گذاري

هنگامي كه درصـدد يافتن پاسخ براي سؤالات « چه چيزي » « چه موقع » « چگونه » و …هستيد ، به مراحل اوليه هدف گذاري وارد شده ايد. درواقع هدف گذاري فرآيندي است كه شما را قادر مي سازد كه بتوانيد به نتايج دلخواهتان دست پيداكنيد. اين فرآيند چهار مرحله اي دربرگيرنده مجموعه اي از فعاليتهاست.

مرحله اول : شناخت فرصت ها براي هدف گذاري

مرحله دوم : نگارش و تدوين بيانيه هدف

مرحله سوم : توسعه اهداف

مرحله چهارم : مشخص كردن برنامه هاي عملياتي يا فعاليتها

درادامه توضيح مختصري درمورد هريك گام هاي فوق ارائه مي شود.

مرحله اول:  شناخت فرصت ها براي هدف گذاري :

محيط سازمان پيوسته درحال دگرگوني است . اين تغييرات مي توانند فرصتهاي تازه و اهداف جديدي را ايجاد كنند. ممكن است سؤال شود در كجا سازمان يا فرد مي تواند بهترين فرصت را براي ايجاد اهداف بيابد، پاسخ اين است كه اطراف شما و سازمان آكنده از فرصت هايي است كه بايد مورد توجه قرار گرفته و هدف هاي مورد نظر از آن استنتاج شود. در واقع عوامل داخلي و خارجي هر دو مي توانند به عنوان فرصت هايي براي ايجاد هدف درنظرگرفته شوند.

پس از شناسايي اهداف، طبقه بندي آنها به ماكمك مي كند تا درجه اهميت آنها را مشخص كنيم. كلا” سه نوع هدف وجود دارد كه شناخت آنها در راستاي مأموريت اصلي از اهميت زيادي برخورداراست.

اهداف ضروري : اهدافي كه براي تداوم پيشرفت لازم و ضروري هستند.

اهداف مربوط به حل مسأله: كه مربوط به يك حالت خاص ومطلوب مي شوند.

اهداف خلاقانه: زماني مطرح مي شوند كه ما درجستجوي شكل برتر يك چيزهستيم

اهداف قلمروهاي ديگر : مانند سودآوري ، شرايط بازار و …

با شناختن هدفها قادر خواهيم بود فرصتهايي را كه درمحيط اطراف مان وجود دارد تجزيه و تحليل نموده و ميزان اهميت آن را براي سازمان مشخص كنيم .

مرحله دوم : نگارش و تدوين بيانيه هدف :

نگارش يك بيانيه مؤثر در درستيابي به هدف اثر مهمي دارد و مسايل زير را مورد توجه قرار مي دهد .

چه چيزي بايد بدست آورده شود؟

چه كسي بايد درگيرتحقق اين هدف باشد؟

چه موقع فعاليتها بايد تكميل شود؟

چه مقدار از منابع انساني و غيرانساني بايد مورد استفاده قرار گيرد؟

مرحله سوم: توسعه اهداف

توسعه دادن اهداف باعث كه ميشود اهميت،كوشش، منافع و نتايج مورد انتظار در هربيانيه هدف روشن شده و مورد توجه قرارگيرند. براي اين كار بايد

1) اهداف طبقه بندي شوند

2) اولويتها مشخص شوند

3) استانداردهاي عملكرد تعريف شوند

4) موانع هدف شناسايي شود.

مرحله چهارم: مشخص كردن برنامه هاي عملياتي يا فعاليتها

در اين مرحله عمليات و فعاليتهايي كه براي تحقق هدف مورد نياز هستند تعيين شده و براي ايجاد قابليت اجرايي، روابط منطقي بين آنها برقرار گردد. سپس روش هايي كه براي تحقق هدف مورد نياز ميباشند مشخص مي شوند.

يكي از بهترين راه هاي تدوين اهداف استفاده  از مدل SMART است. اين واژه در لغت به معني هوشيار و زيرك مي باشد اما در اين بحث هريك از حروف نماينده كلمات ديگري هستند كه بايد درهدف گذاري ازآنها استفاده كرد.

Specific            S             مشخص، خاص

Measurable           M            قابليت اندازه گيري

Action- Oriented           A           قابليت كاربري

Realistic            R             واقعي، غيرذهني

Time and resource- constrained           T            تعيين محدوديت زمان و منابع

باتوجه به اهميت مدل ُSMART بهتر است بررسي بيشتري در مورد هريك از مفاهيم فوق داشته باشيم.

الف ) ويژگي مشخص بودن (Specific )

اهداف نبايد مبهم و كلي باشند بلكه بايد بر يك موضوع خاص متمركز باشند . اين تمركز بايد به گونه اي باشد كه افراد بدانند در نهايت به چه چيـزي دست خواهنديافت . مثلا” بسادگي نمي توان به يك كارمنـد گفت من از شما مي خواهم پيشرفت كنيد  مگراينكه روش و حوزه پيشرفت را بطور مشخص براي او تعيين كنيد .

ب ) قابليت اندازه گيري(Measurable )

قضاوت درمورد ميزان تحقق هدف در گرو قابليت اندازه گيري آنست. اين قابليت استانداردي را ارائه مي كند تا بتوانيم ميزان پيشرفت را اندازه گيري كنيم. به اين ترتيب است كه مي توانيم بفهميم تا چه حد به هدف نزديك شده ايم .

ج ) قابليت كاربردي ( Action – Oriented )

كاربردي بودن به اين معناست كه فعاليتها ، عملكرد و ديگرعملياتي كه صورت مي گيرد درنهايت به يك نتيجه قابل استفاده بيانجامد كه بتوان چيزي را با آن خلق كرد، بهبود يا تغيير داد.

د ) ويژگي واقعي بودن ( Realistic )

ميزان واقعي بودن يك هدف را در عملي بودن امكان انجام آن، بايد جستجو كرد . جنبه ديگر يعني واقعي بودن را بايد در ميزان انگيزش افراد دانست كه تا چه حدآنها را براي دستيابي مشتاق مي كند و آنها چقدر اهداف را قابل تحقق ارزيابي مي كنند. هرچه قدرافراد احتمال تحقق يك هدف را عملي بدانند تمايل بيشتري براي پذيرش مسئوليت خواهند دانست.

ه ) ويژگي محدوديت زمان و امكانات اهداف ( time and resource – constrained )

منابع و امكانات بي نهايت نيستند و هر هدف داراي زمان و امكانات محدودي است. احتمال و ميزان تحقق هر هدف به درنظرگرفتن اين محدوديتها بستگي دارد. از طرفي شناخت محدوديت ها باعث ميشود تا با استفاده از روشها و ابزارهاي كنترل، انحراف هاي برنامه، شناسايي و اصلاح شوند.

تحقق اهداف

الزامات و مباني تحقق اهداف

براي تحقق دقيق اهداف، بايد مراحل ذيل را طي كرد.

  1. شناخت دقيق فرصت هايي كه مي توان با برنامه ريزي از آنها استفاده كرد.
  2. نگارش و تدوين چارچوبي كه در آن هدف تشريح شده باشد.
  3. گسترش و بسط اهداف
  4. تعيين فعاليتهايي كه بايد در قالب يك برنامه، براي تحقق هدف صورت گيرند.

برنامه ريزي بخشي از فرآيند تحقق اهداف است، يك برنامه ريزي دقيق علمي مي تواند بيانگر مقصد و چگونگي حركت شما به سوي آن باشد، اما نبايد فراموش كرد كه برنامه به تنهايي عامل ضمانت دستيابي به اهداف نيست، مگر اينكه فعاليتهاي زير صورت گيرد :

  1. اجراي برنامه طراحي شده
  2. بررسي پيشرفت اجراي برنامه در فاصله هاي زماني مشخص و تعريف شده
  3. ارزيابي و تجديد نظر در اهداف جزيي (در صورت نياز)

اطمينان از تحقق اهداف

اهداف از طريق فعاليتها تحقق مي يابند و همانگونه كه ذكر شد سه عامل اجراء، كنترل و بازنگري تحقق اهداف را تضمين مي كنند.

 

اجـرا : طرح پرسشهايي مانند “چه كسي” ، “چه” ، “چه موقع” و “چگونه” و پاسخ به آنها و همچنين تعريف فعاليتها و شناخت امكانات مورد نياز براي بدست آوردن هدف بايد انجام گيرد.

كنتـرل :  براي بدست آوردن هدف بايد همواره فعاليتهاي انجام شده و ميزان پيشرفت آنها با برنامه هاي پيش بيني شده مقايسه شوند و ميزان انحراف از برنامه محاسبه شود.

بازنگــري : همواره تمامي هدفها، آنگونه كه پيش بيني مي شوند، تحقق نمي يابند و بايد در برنامه ها و ابزاري كه براي تحقق آنها طراحي شده است بازنگري كرد، اين بازنگري بهره وري شما را بالا برده و امكان تحقق هدفها را بيشتر مي كند و در غير اينصورت منابع و فرصتها از دست خواهند رفت.

خلاصه كتاب: هدف و هدف گذاري

نویسنده: لاري رويلارد

ترجمه :غلامرضا خاكي

سازمان ملي بهره وري (1375)

[/vc_column_text][/vc_column][/vc_row][vc_row][vc_column][vc_masonry_grid post_type=”post” max_items=”9″ order=”ASC” item=”basicGrid_NoAnimation” grid_id=”vc_gid:1519324145504-0d32fd6e-74c5-9″ taxonomies=”1257, 1185, 91″][/vc_column][/vc_row]

1 دیدگاه دربارهٔ «هدف گذاري با روش SMART – هوشمندی در هدف گذاری»

دیدگاه‌ خود را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *