رهبری خاموش - 4 قانون برای کسب یک شایستگی کلیدی در رهبری و مدیریت –

رهبری خاموش – 4 قانون برای کسب یک شایستگی کلیدی در رهبری و مدیریت

رهبری خاموش

رهبری همواره به معنی کارکردی آشکار و نمایان نیست. برخی تصمیم‌گیری‌ها، روشن کردن ذهنیت دیگران، قانع کردن دیگران، قوت قلب و اعتماد به نفس دادن به پیروان، گاهی بهتر است به دور از هیاهوی انجام گیرد و حالت عمومی نداشته باشد.

مذاکره در مورد موضوعات بسیار مهم، اغلب بهتر است بدون تبلیغات و انتشار مفاد آن صورت گیرد. به ویژه حل و فصل اختلافات میان افراد قدرتمند سازمان.

واضح است که برخی کارکردهای رهبری و موقعیت ها بهتر است آشکار انجام گیرد مثلاً مراسم سازمانی، دیدارهای جمعی و فرهنگ سازی ارزشها ولی اینها قسمت کوچکی از رهبری اثربخش را تشکیل می دهند که خود ارتباط کمی با کارهای آشکار دارد و عبارت است از ایجاد اعتماد، احترام متقابل به مهارت ها و دیدگاه های اشخاص و کمک به دیگران برای رسیدن به عملکرد بالاتر

هنری مینتزبرگ به عنوان یک نظریه پرداز برجسته، مفهوم “رهبری پنهان” را مطرح می‌کند و کار رهبری را با هدایت یک ارکستر مقایسه می‌کند. ژوزف باداراکو ۲۰۰۲ در ادامه کارمینتزبرگ در مفهوم رهبری خاموش ۴ قانون پایه را برای تصمیم‌گیری و فائق آمدن بر چالش‌های اخلاقی پیشنهاد می دهد:

4 قانون برای تصمیم گیری رهبران هنگام مواجهه با چالشهای اخلاقی

قانون اول این است که “برخی امور را به فردا موکول کنید”، گذر زمان اجازه می دهد تا امواج سرکش آرام گیرند و غریزه اخلاقی رهبران ظهور کند.

قانون دوم “توان پیکار خود را ذخیره کن” رهبران خاموش توان خود را در نزاعهایی که نمی توانند پیروز شوند هدر نمی دهند – مثلاً مشاجرات بی مایه – آنها توانشان را برای مواقعی که واقعاً می‌خواهند پیروز شوند و این پیروزی با ارزش است  ذخیره می‌کنند.

سوم “قوانین را نشکن، آنها را با هم مخلوط کن” برای فائق آمدن بر موقعیت های پیچیده، قوانین را با هم مخلوط کنید.

قانون چهارم این است که “مصالحه را جستجو کنید”. رهبران خاموش، موقعیت ها را به شکل دو قطب متضاد نمی بیند که هر یک اصول اخلاقی متمایزی داشته باشند آنها تلاش می‌کنند تا سازش و مصالحه را پدید آورند به طوری که خودشان، سازمانشان و مشتریان آنها را خشنود کنند.

در مورد رهبری خاموش دو زمینه مهم وجود دارد. اول محور قرار ندادن تفکرات و ذهنیات رهبر و دوم هنر دانستن مهارت های لازم برای حفظ اتحاد و ایجاد تعهد. این موضوع اشتراکات زیادی با مفهوم “رهبری خدمتگزار” دارد که شکلی از نوع دوستی ایده‌آل گرایانه را تصویر می کند.

ایده رهبری خاموش در مناجات رینهولد نیبر (Reinhold Niebuhr)  مشخص است جایی که می نویسد”

“خدایا به من آرامش و وقاری بده تا آنچه را که نمیتوانم تغییر دهم بپذیرم و شجاعتی ده که آنچه را که می توانم دگرگون کنم، تغییر دهم و معرفتی که تفاوت میان اینها را درک کنم”

با چنین دیدگاهی، “خاموشی” لازمه توجه عمیق شخص به “اعمال خودش” است. همچنین “مدیریت بر خود” در مفهوم حکمت و خرد ریشه دارد و قویأ با رهبری مسئولانه مرتبط است.

بسیاری از اندیشمندان به اعمالی که در عمل نکردن قرار دارند اشاره می‌کنند و برخی دیگر کمتر عمل کردن را عاقلانه می داند مثلاً مک دونالد می‌نویسد:

“حکومت بر جوامع بزرگ مانند سرخ کردن یک ماهی است اگر آتش را زیاد به هم بزنید گوشت را تباه می سازید.”

لازم به ذکر است که تمامی رویکردها بر یک نفر به عنوان رهبر تمرکز دارد و در مورد چگونگی تسلط رهبر بر خودش بحث می‌کند. انتقاد که به این دیدگاه وارد می‌آید این است که رهبران کاملاً تحت تاثیر فرآیندهای اجتماعی و سیاسی قرار دارند. لذا خاموشی (یا هیاهوی) آنها نیز باید  در همین بستر معنی شود.

به علاوه اینکه خاموش بودن یک رهبر از نظر اخلاقی درست باشد بستگی به مقاصد وی دارد. اگر رهبران خاموش با روشی زیرگانه و در عین حال بدخواهانه همان کار رهبران مستبد را انجام دهند. دیگر با مفهوم اخلاقیات در تضاد خواهد بود.

در خاتمه مفهوم رهبری خاموش به این نکته اشاره می کنیم که برخی اندیشمندان عقیده دارند که حالت متعالی رهبری کسی است که درضمن ارتقای تمامی افراد به حالت “خود-راهبری”، حضورش در سازمان احساس نشود یعنی تنها نگرش و روحیه رهبری را در سازمان تزریق کرده باشد و در عین حال هرگز همچون محور اصلی سازمان یا مانعی در برابر افراد مطرح نشود بلکه تمام افراد را با نگرشی درست آشنا کرده باشد که آنها خود به خود کار کرد رهبری را انجام دهند.

منبع: دانشنامه رهبری، مفاهیم و نظریه ها، غلامرضا توکلی- بهنام بهشتی پور، نشر رسا

دیدگاه‌ خود را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *