[vc_row][vc_column][vc_column_text]
تلاش برای بخشش
“مامان کشته شده بود. فرش خونی بود. خون به دیوارها هم پاشیده بود…»
اورت ورتینگتون، روان شناسی که کتاب برجستهای را در مورد بخشش نوشته است، در صبح روز اول سال 1996 این تماس تلفنی بسیار وحشتناک را از برادرش مایک دریافت کرد. وقتی که دکتر وریتنگتون به نوکسویل رسید، دریافت که مادر سالمندش با ضربات یک اهرم یا چوب بیسبال به قتل رسیده است. وضعیت از قساوت قاتل خبر میداد و خانه هم کاملاً به هم ریخته بود.
تلاش موفقیت آمیز دکتر ورتینگتون برای بخشش یک الهام بود که از هر طرف به سوی او میآمد. این تجربه که مربوط به یک محقق برجسته در زمینه بخشش است، یک آموزش اخلاقی گرانمایه است و من آن را به تمام خوانندگانم که خواهان بخشش هستند اما موفق به انجام آن نمیشوند، توصیه میکنم. ورتینگتون یک فرایند پنج مرحلهای را توصیف میکند (البته نه فرایندی آسان یا سریع) این فرایند شامل این گامهاست:
یادآوری، گام اول است و به یادآوری آسیب به عینیترین شکلی که میتوانید، اشاره دارد. طرف مقابل را به صورت یک آدم بد ذات نبینید. غرق در ترحم به خود نشوید. در حالی که رویداد را تجسم میکنید، نفسهای عمیق، ملایم و آرام بخش بکشید. ورتینگتن تجسم سناریوی احتمالی زیر را ترسیم میکند:
من تجسم کردم که آن دو جوان در حال آماده شدن برای سرقت از آن خانه تاریک چه احساسی داشتند. آنها که در تاریکی خیابان ایستادهاند، هیجان زده هستند.
ممکن است یکی از آنها گفته باشد «خودش است، کسی خانه نیست. تاریکی مطلق!»
دیگری گفته است: «ماشینی هم در حیاط نیست.»
«آنها احتمالاً به میهمانی شب سال نو رفتهاند.» آنها نمیدانستند که مادر اصلاً رانندگی نمیکند، تا ماشین داشته باشد.
سپس ممکن است آن یکی فکر کرده باشد «آخ! نه! او من را دید. قرار نبود این اتفاق بیافتد…. این پیر زن از کجا پیدا شد؟ وحشتناک است. او من را شناخت. من به زندان میافتم. این پیر زن زندگیام را تباه میکند.»
گام بعدی همدردی کردن است. سعی کنید از دیدگاه مجرم درک کنید که چرا این شخص به شما آسیب میزند. این آسان نیست. اما روایت مقبولی را از آنچه که مجرم در صورت اجبار به توجیه علت کارش، بیان خواهد کرد، به دست میدهد. به یاد داشتن موارد زیر شما را در انجام این کار یاری خواهد داد:
- زمانی که افراد احساس میکنند بقایشان مورد تهدید قرار گرفته است، [برای نجات خود] به بیگناهان صدمه میزند.
- کسانی که به دیگران حمله میکنند، معمولاً خودشان در حالت ترس، نگرانی و در معرض آسیب هستند.
- موقعیتی که فرد خود را در آن مییابد، و نه شخصیت زیربنایی او، میتواند منجر به صدمه به دیگران شود.
- افراد معمولاً در زمان صدمه زدن به دیگران، فکر نمیکنند، آنها فقط حمله ور میشوند.
دادن هدیه نوع دوستانه بخشش گام دشوار بعدی است. ابتدا زمانی را به یاد بیاورید که خودتان به دیگری تعدی کردید، دچار احساس گناه شدید، اما مورد بخشش قرار گرفتید. این هدیهای بود که از سوی شخص دیگر به آن علت که به آن نیاز داشتید، به شما داده شد و شما برای دریافت این هدیه سپاسگزار بودید. دادن این هدیه، اغلب باعث میشود که خودمان احساس بسیار بهتری پیدا کنیم. همانطور که یک ضرب المثل میگوید:
اگر میخواهید…
…. برای ساعتی شاد باشید، چرتی بزنید.
…. برای روزی شاد باشید، به ماهیگیری بروید.
…. برای ماهی شاد باشید، ازدواج کنید.
…. برای سالی شاد باشید، ثروتی به ارث ببرید.
…. برای عمری شاد باشید، به کسی کمک کنید.
ولی ما این هدیه را نه به خاطر علاقه به خود، بلکه به خاطر فرد مجرم میدهیم. به خودتان بگویید که میتوانید از آسیب رساندن و انتقام گرفتن فراتر بروید. اما اگر این هدیه را با اکراه بدهید، به آزادی شما کمکی نمیکند.
متعهد ساختن خود به ابزار علتی بخشش، گام بعدی است. در گروههای تحت درمان ورتینگتون، مراجعان او، «گواهینامه بخشش» صادر میکنند، برای مجرم نامه بخشش مینویسند، آن را در یادداشتهای روزانه خود ثبت میکنند، در مورد بخشش شعر یا آوازه مینویسند و یا از کاری که انجام دادهاند، با یک دوست مورد اعتماد حرف میزنند. اینها همه قراردادهای بخشش هستند که به گام نهایی منجر میشوند.
گام آخر نگه داشتن است. این هم یک گام دشوار است، زیرا خاطرات مربوط به رویداد، یقیناً باز خواهند گشت. بخشش محو شدنی نیست، بلکه تغییر در حساسترین نقطه یک خاطره است. مهم است که درک کنیم وجود خاطرات مرتبط با ظلمی که در حق ما شده است به معنای عدم بخشش نیست اما انتقام جویانه در مورد خاطرات تأمل نکنید و در آنها غوطه ور نشوید. به خود یادآوری کنید که شما بخشیدهاید و مطالبی را که در این باره نوشتهاید، مرور کنید.
ممکن است تمام اینها به نظر شما احساساتی یا موعظه آمیز بیاید. اما چیزی که آنها را به علم تبدیل میکند، این است که حداقل هشت مطالعه با نتایج کنترل شده به منظور ارزیابی پیامدهای روشهایی مانند روش پنج مرحلهای فوق وجود دارد. در بزرگترین و بهترین مطالعهای که تا به امروز در این زمینه انجام شده است،
گروهی از محققان دانشگاه استانفورد با سرپرستی کارل تورسن تعداد 259 فرد بزرگسال را در دو گروه قرار دادند یکی از گروه ها، در یک کارگاه بخشش 9 ساعته (6 جلسه 90 دقیقهای 9 شرکت کردند و گروه دوم گروه کنترل بود که فقط مورد ارزیابی قرار گرفتند. محتوا و مولفههای مداخله ارائه شده به دقت تنظیم شده و با تأکید بر کاهش تمرکز بر رنجش و دلخوری و تجدید نظر در روایت بیعدالتی در جهت یک دیدگاه عینی، با آنچه که در بالا گفته شد، هماهنگ شده بود. کاهش خشم، کاهش استرس، افزایش خوش بینی، بهبود سلامت گزارش شده، و بخشش بیشتر در پایان مداخله، قابل توجه بود.
منبع: شادمانی درونی، مارتین سلیگمن، ترجمه دکتر مصطفی تبریزی/
سایر مطالب مرتبط:
[/vc_column_text][/vc_column][/vc_row][vc_row][vc_column][vc_masonry_grid post_type=”post” max_items=”10″ element_width=”3″ gap=”35″ item=”basicGrid_NoAnimation” grid_id=”vc_gid:1540993385597-fdf46d5b-4a46-5″ taxonomies=”1136, 305, 1044, 1242″][/vc_column][/vc_row]