هوش هیجانی رهبران - کدام رهبر سازمان را از دوره بحران به سلامت خارج میکند؟ –

هوش هیجانی رهبران – کدام رهبر سازمان را از دوره بحران به سلامت خارج میکند؟

[vc_row][vc_column][vc_column_text]

هوش هیجانی در مقابل هوش آکادمیک (IQ)

دانیل گلمن و آنی مک کی داده های مربوط به تقریبا 500  الگوی شایستگی مدیریتی که از موسسات دانشگاهی و شرکت های بین المللی برتر به دست آمده بود را مورد تجزیه و تحلیل قرار داده اند. در ابتدا برای تشخیص اینکه کدام قابلیت‌های فردی این سازمان‌ها را برتر کرده‌اند قابلیت‌ها را به سه دسته تقسیم کردند:

1-مهارت های کاملا تکنیکی از قبیل حسابداری یا برنامه ریزی کاری

2- توانایی های شناختی از قبیل استدلال تحلیلی

3- خصلتهای ویژه هوش هیجانی از جمله خود آگاهی و مهارت های ارتباطی

برای تعیین برخی از الگوهای شایستگی، روانشناسان عمدتاً به سراغ مدیران عالی‌رتبه رفته و از آنها خواستند تا شایستگی های ممیز برجسته‌ترین رهبران سازمان خود را به کمک یک گروه متخصص مشخص نمایند. سپس این افراد مورد مصاحبه و آزمایش های فراوان قرار گرفتند تا شایستگی های آن ها به وسیله روش های علمی با ویژگی های رهبران برجسته مقایسه شود. روش های مختلفی مورد استفاده قرار گرفت و سرانجام فهرست ویژگی‌های رهبران تاثیرگذار به دست آمد، شایستگی هایی همچون پیشگامی، همیاری و همدلی.

تحلیل همه داده‌های حاصل از صدها الگوی شایستگی منجر به نتایج چشمگیری شد قطعاً “تعقل” یکی از انگیزاننده های عملکرد برجسته بود. در این میان، مهارت های شناختی از قبیل تفکر تصویر بزرگ و چشم انداز بلندمدت، از اهمیت ویژه ای برخوردار بودند. مقایسه نسبت تأثیرگذاری مهارت های تکنیکی و توانایی‌های کامل شناختی (که برخی از آنها جانشین جنبه‌هایی از ضریب هوشی یا IQ هستند) یا مهارت‌های هوش هیجانی، در میان مشخصه های رهبران برجسته نشان داد که شایستگی های هوش هیجانی (سواد هیجانی) در سطوح عالی سازمان ها، نقش مهمی را ایفا می کنند به عبارت دیگر، هرچه مقام این مجریان رهبران برجسته بالاتر بود، شایستگی های هیجانی بیشتری به عنوان عوامل تاثیر گذار در آن ها مطرح می‌شد. وقتی در این پژوهش، رهبران برجسته در مقایسه با مدیران حد وسط مقایسه شدند معمولاً در حدود ۸۵ درصد اختلاف در ویژگی‌های آنها قابل انتساب به عوامل هوش هیجانی بود تا توانایی‌های شناختی مانند تخصص فنی.

مدیرعاملان ارشد برای کسب شغل های خود ناگزیرند از موانع عبور کند. برای گرفتن یک درجه پیشرفته مانند MBA ، حداقل IQ مورد نیاز در حدود ۱۱۰ تا ۱۲۰ می باشد. در زمان گزینش برای ورود به مقام های اجرایی فشار زیادی به افراد وارد میشود تا از IQ بالایی برخوردار باشد و از طرفی هیچ گونه فشار گزینشی نظام‌مندی برای شایستگی های هوش هیجانی آنان وجود ندارد و یا اندک است. اغلب همه رهبران از چنان هوش و ذکاوتی برخوردارند که وقتی صحبت از رهبری درخشان می شود، برتری در این قابلیت ها بسیار بیشتر از IQ تعیین کننده است.

گرچه تعیین دقیق تأثیر گذاری مهارت های هوش هیجانی در مقابل توانایی‌های شناختی بستگی به سنجش دقیق هر کدام و نیز تقاضای ویژه هر سازمان دارد، نتایج تحقیق دانیل گلمن حاکی از آن است که شایستگی های هیجانی، ۸۰ تا ۹۰ درصد ویژگی‌های ممیز بین رهبران برجسته و حد وسط را شامل می‌شود.

با وجود اینکه شایستگی‌های صرفاً شناختی، مثل تخصص های فنی در چنین مطالعاتی در صدر قرار می‌گیرند اما اغلب به عنوان توانایی های آغازین یعنی مهارت هایی که افراد برای انجام یک وظیفه متوسط احتیاج دارند، مطرح هستند. گرچه جزئیات این قضیه از یک سازمان به سازمان دیگر متفاوت است، اما شایستگی های هوش هیجانی، مهارت های ضروری تر و متمایز کننده تری را تشکیل می‌دهند. با این حال وقتی این شایستگی های ویژه از حیث عملکردشان مورد ارزیابی قرار می‌گیرند، شایستگی های شناختی نیز گاهی کمک بسیار مهمی محسوب می شود.

در این ویدئوی آموزش مدیریت و رهبری بیل جورج استاد مدرسه کسب و کار هاروارد درباره اهمیت برخورداری رهبران از شایستگی های هیجانی میگوید:[/vc_column_text][thim-video-box share_link=”yes” layout=”layout-1″ link_video=”https://modirpedia.com/wp-content/uploads/2017/10/The-Importance-of-EQ-over-IQ.mp4″ upload_image=”10174″][/thim-video-box][/vc_column][/vc_row][vc_row][vc_column][vc_masonry_grid post_type=”post” max_items=”10″ grid_id=”vc_gid:1594316346819-1d3438bc-3b9a-6″ taxonomies=”1081, 1606, 636, 635″][/vc_column][/vc_row]

دیدگاه‌ خود را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *