کارمندی به سراغ رئیسش رفت و گفت: «فکر میکنم همکارمان به مشکلی برخورد کرده است و اینجا راضی نیست. دیگر تماس چشمی برقرار نمیکند و از آن گفتگوهای بامزه همیشگی خبری نیست. » چند وقت بعد او اعلام کرد کار دیگری پیدا کرده و شرکت را ترک کرد. فقدان چنین حساسیتی، به معنی خاموش بودن رادار افراد است.
اکثر افراد به ندرت احساس خود را در قالب کلمات ابراز میکنند. به جای آن در لحن کلام، حالتهای چهره یا دیگر طرق غیر کلامی حرف دل خود را به ما میگویند. درک این ارتباطهای نامحسوس بر پایه توانائیهایی مثل خودآگاهی و خویشتن داری، شکل میگیرد. بدون درک احساسات خودمان، هیچ امیدی به درک حالتهای روحی دیگران وجود ندارد. همدلی رادار اجتماعی ماست و ناشنوائی هیجانی به ناشیگری اجتماعی ختم میشود.
خوانش احساسات دیگران
همدلی در پائینترین سطح عبارت است از توانائی خوانش احساسات دیگران و در سطوح بالاتر شامل احساس کردن و واکنش نشان دادن به علائق و احساسات ناگفته افراد میشود. در بالاترین سطح، همدلی به معنای درک موضوعها یا علائقی است که در پس پرده احساسات دیگران نهفته است.
تحقیقات رابرت لوینسن نشان میدهد، کلید شناخت قلمرو هیجانی دیگران، آشنائی نزدیک با هیجانهای خودمان است . [1]
لوینسن در یک تحقیق چندین زوج را به آزمایشگاه فیزیولوژی خود دعوت کرد. آنها قرار بود در دو بحث با یکدیگر شرکت کنند: مبحث اول بحثی خنثی درباره فعالیتهای آن روز بود، مبحث دوم بحثی پانزده دقیقهای درباره موضوعی بود که آن زوج بر سر آن اختلاف نظر داشتند. لوینسن در این آزمایش با روشهای مختلف مثل شمارش ضربان قلب و ثبت تغییرات چهره، واکنشهای آنها را ثبت میکرد. پس از پایان مشاجره یکی از طرفین، محل را ترک کرده و نفر دوم به تماشای تصویر ضبط شده گفتگو مینشیند و گفتگوی درونیاش را درباره حس پنهانی که به زبان نیاورده بود نقل میکند. سپس محل را ترک میکند و طرف دیگر به آزمایشگاه میآید تا همان صحنه را از زاویه دید طرف اول نقل کند.
زوجهائی که در همدلی مهارت داشتند به لحاظ فیزیولوژیک، عملی کاملاً غیر عادی انجام میدادند. بدن آنها هنگام همدلی با زوج خود، حرکات آنان را تقلید میکرد. اگر ضربان قلب طرف مقابل در نوار ویدئویی بالا میرفت، ضربان قلب زوج همدل نیز بالا میرفت. اگر ضربان قلب افت میکرد، ضربان قلب همسر همدل نیز افت میکرد. در این تقلید حرکات، پای پدیدهای زیست شناختی موسوم به همزمانی حرکت (Entrainment) در میان است که نوعی حرکت موزون هیجانی صمیمانه است. قویترین رابطه فیزیولوژیک در حالت تحریک شدید هیجانهای منفی نظیر خشم، ترس و نفرت و تحقیر مشاهده شده است. وقتی زوجها در رابطهای صمیمانه همراه با هیجانهای مثبت قرار میگرفتند، حالت فیزیولوژی همدلانه آنها با ضربان پائین قلب همراه میشد که نشان میدهد بادامه مغز در حالت موازنه است، نه حمله.
چنین حس تفاهم و هماهنگی بالائی ما را وامیدارد که برنامه هیجانی خود را در لحظه حاضر کناری بگذاریم تا بتوانیم به وضوح سیگنالهای طرف مقابل را دریافت کنیم. زمانی که اسیر هیجانهای قوی خودمان هستیم قادر به دریافت علائم فیزیولوژیک ارسالی متفاوت نیستیم و از کنار علائم نامحسوستر که به درک و تفاهم کمک میکند، با بیاعتنائی رد میشویم.
پیش نیاز همدلی، خودآگاهی است. یعنی تشخیص سیگنالهای احساسات در بدن خود ما. برای مثال بهترین و کارآمدترین مشاوران کسانی هستند که بهتر از سایرین میتوانند امواج سیگنالهای هیجانی بدن خود را دریافت کنند، چیزی که برای هر حرفه نیازمند همدلی – از تدریس گرفته تا فروش و مدیریت – اهمیت دارد.
[1] .Robert W. Levenson and Anna M. Ruef “Physiological aspects of emotional knowledge and rapport. NewYork Guilford Press 1997.
سایر مطالب مرتبط:
هیجانات مثبت و منفی خود را با این تست روانشناسی اندازه گیری نمایید: آزمون هیجانات PANAS
https://modirpedia.com/2017/02/27/%D9%87%D9%85%D8%AF%D9%84%DB%8C/
https://modirpedia.com/2016/12/31/%D8%B3%D9%88%D8%A7%D8%AF-%D9%87%DB%8C%D8%AC%D8%A7%D9%86%DB%8C-%D8%AF%D8%B1-%D9%85%D8%AD%DB%8C%D8%B7-%DA%A9%D8%A7%D8%B1/
https://modirpedia.com/2016/08/15/%D8%AF%D8%B3%D8%AA%D9%88%D8%B1%D8%A7%D9%84%D8%B9%D9%85%D9%84-%D9%87%D8%A7%D9%8A%D9%8A-%D8%A8%D8%B1%D8%A7%D9%8A-%DA%AF%D9%88%D8%B4-%D9%83%D8%B1%D8%AF%D9%86-%D8%A7%D8%AB%D8%B1%D8%A8%D8%AE%D8%B4/