اهمیت اخلاق حرفه ای در سازمان –

اهمیت اخلاق حرفه ای در سازمان

[vc_row][vc_column][vc_column_text]اخلاقيات به عنوان مجموعه اي از اصول، اغلب به عنوان منشوري كه براي راهنمايي و هدايت استفاده مي شود، تعريف شده است. اين مجموعه اصول ، چهارچوبي براي اقدام ارائه مي كند. اخلاق حرفه اي ، مانند شمشير دولبه اي است كه يك لبه آن تهديد است.

ضعف در سيستم اخلاقيات، منجر به كاهش ارتباطات و افزايش خسارات در سازمان مي گردد و مديريت، بيشتر بر روي كنترل گذشته نگر تكيه خواهد كرد؛ زيرا افراد به مديريت ، اطلاعات را نمي رسانند و در اين صورت، انرژي سازمان به منفي تبديل مي شود و به عبارت ديگر ، توان سازمان به جاي آن كه صرف هدف شود ، صرف شايعه ، غيبت، كم كاري و … خواهد شد.

لبه ديگر اين شمشير، فرصت است.

اخلاق حرفه اي ، تاثير چشم گيري بر روي فعاليت ها ونتابج سازمان دارد . اخلاق حرفه اي ، بهره وري را افزايش مي دهد ، ارتباطات را بهبود مي بخشد ودرجه ريسك را كاهش مي دهد؛ زيرا هنگامي كه اخلاق حرفه اي در سازمان حاكم است ، جريان اطلاعات به راحتي تسهيل مي گردد و مدير قبل از ايجاد حادثه ، از آن مطلع مي گردد.

به كارگيري اخلاق در موفقيت سازماني ، داري مراحل زير مي باشد :

1-     موفقيت ازاخلاق حرفه اي سرچشمه مي گيرد .

2-      اخلاق حرفه اي ازاعتماد آفريني ايجاد مي شود.

3-   پيش بيني رفتار از مستمر بودن وقانون مند بودن رفتار سرچشمه مي گيرد .

4-    اعتماد آفريني از پيش بيني رفتار ايجاد مي شود.

5-     مستمر بودن وقانون مندي از مسئوليت ناشي مي شود.

6-     مسئوليت از قانون وباورهاي فرد شكل مي گيرد .

موفقیت در سازمان ناشي از ايجاد و به كارگیري مديريت اخلاق در سازمان است.اخلاق سازماني از اعتماد آفريني شروع مي شود . هر چه اعتماد به سازمان، برنامه­ها و مدیران (ارشد ،میاني و مديران پايه) بیشتر باشد، میزان تعهد به سازمان و وظايف بیشتر خواهد شد . اعتماد آفريني، منجر به افزايش توان سازماني در پاسخ­دهی به نیازهای محیطي خواهد گرديد؛ زيرا اعتماد آفريني ھم افزايي در توان سازمان ايجاد خواهدكرد . هر چه اعتماد كاركنان به مديران و سازمان، کاهش يابد، مديران مي بايست هزینه بیشتري را جهت كنترل رفتار كاركنان بپردازند كه نتیجه كمتري نیز به دست خواھند آورد . اعتماد آفريني از پیش بیني رفتار ايجاد مي شود .

مديراني كه داراي ويژگي­های زير هستند ، اعتماد آفريني را خدشه دار و نابود مي كنند:

  • مديران متغیر در رفتار.
  • مديران ملون و دوگانه در رفتار.
  • مديراني كه به جاي تصمیم عقلاني، تصمیم احساسي مي گیرند .
  • به قول و قرار خود اھمیت نمي دھند .
  • نظم فكري ندارند .
  • نظم رفتاري ندارند.
  • قاطعیت در برخورد ندارند .
  • برنامه ندارند.

ايجاد اعتماد، از پیش بیني رفتار حاصل مي شود . هر چه پیش بیني رفتار ما براي ديگران آسان و دقیق باشد اعتماد به ما بیشتر خواھد شد و میزان ريسك پذيري را براي كاركنان و مشتري­ها کاهش خواهد داد و ھمین امر ، باعث جذب افراد و كاركنان به سازمان و مديريت خواهد گرديد .

اعتماد بر بستري از عملكرد گذشته شكل مي گیرد . اعتماد در شرايطي صورت مي پذيردكه ما نیاز داريم به ديگران تكیه كنیم . براي تصمیم گیري درباره كاري كه بايد انجام دهیم نیاز داريم كه بر رفتار و عملكرد ديگران تكیه كنیم.

اعتماد محیط به سازمان ، نشان معقول بود ن رابطه محیط با سازمان است . ھرگاه سازمان، اعتماد آفريني كند، به گونه اي كه محیط به آن اعتماد يابد میتواند معقولیت ريسك ارتباط با سازمان را افزايش دهد.

اعتماد ما به ديگران، نشانه آن است كه ريسك ارتباط با آن­ها را معقول مي انگاريم . يكي از روش­های پاسخ يابي به مسئله ،مقايسه بین اموري است كه به آن­ها اعتماد مي كنیم . ما چرا و چگونه اعتماد مي كنیم؟

پیش بیني رفتار، از مستمر بودن رفتار و قانونمند بودن آن ناشي مي شود . تكرار مستمر و مشابه رفتار در شرايط خاص، مي تواند پیش بیني رفتار را افزايش دهد.

ما به كساني اعتماد مي كنیم كه بتوانیم آن­ها را پیش بیني نمايیم . پدري را فرض كنید كه به دلايل مختلف، رفتار نظام مندي ندارد و به تعبیر عامیانه، حساب و كتاب نمي پذيرد . او زماني در قبال حادثه اي ، احساس و عكس­العمل خوبي دارد و زماني ديگر در برابر همان حادثه، سخت بر مي آشو بد و رفتاري پرخاشگرانه دارد . اين پدر، براي فرزند خود قابل پیش بیني نیست . فرزند نمي داند كه پدر در مواجهه با اين سخن، چه برخوردي خواهد كرد . وي به پدري كه هر لحظه به كوچكترينمحركي آشفته مي شود و عكس العمل­های  مختلفي نشان مي­دهد، چگونه اعتماد مي كند؟ آيا تكلیف وي در برابر چنین پدري روشن است؟

مديري را در نظر بگیريد كه ھر لحظه تصمیم خود را عوض مي كند و تغییر تصمیم وي، تابع هیچ امر شناخته شده اي نیست . چنین مديري را بارھا تجربه كرده ايد . مدير بحران زده اي كه در قبال سخن خاص و حادثه معین، اينك مسرور است و زمان ي ديگر در برابر همان سخن خاص و حادثه معین، غمگین و خشمگین . امروز دستوري مي­دهد و فردا از همان دستور منصرف شده، كارمندش را به دلیل عمل به آن ، توبیخ مي كند . كارمندان اين مدير ، چه وضعیتي دارند؟ آيا چیزي جز حیرت، سرگشتگي و بي اعتمادي در انتظار محیط داخلي سازمان است؟

مستمر بودن و قانون مند بودن رفتار، از مسئولیت پذيري ناشي مي گردد . افراد، ھر چه مسئولیت پذيرتر باشند رفتار آنان مستمرتر و قانون مندتر خواهد گرديد . افراد بي مسئولیت افرادي ھستند كه تعهد چنداني نسبت به اثر بخش بودن رفتار خود ندارند.

نسبت بین قا نون مندي و پیش بیني پذيري سازمان را به منزله يك اصل راهبردی، چنین مي توان ترسیم كرد:

ھر چه سازمان خود را قانون مند تر سازد، به ھمان میزان قابلیت پیش بیني خود را در محیط افزون تر ساخته است . براي رسیدن به موفقیت، چاره اي جز قانون مند ساختن سازمان نیست . قانون مندي، ھرگز به معناي تحول ناپذيري سازمان نیست؛ اما به معناي وفاداري نسبت به اصول است.

شركت­های موفق و آرماني ، به شدت به اصول ارزشي خود وفادار هستند و به ندرت آن اصول را تغییر مي­دهند. اين اصول مانند صخره اي يك پارچه، شالوده شركت را تشكیل مي­دهد و بنابراين، بر اساس مد روز، دگرگون نمیشود . در پاره اي از شركت­ها ، اين اصول بیش از صد سال ثابت مانده است .  هدف غايي هر شركت موفق و آرماني يعني علت وجودي آن همچون چراغ راهنمايا ستاره اي درخشان در افق، همواره  شركت را راهنمایی میكند؛ اما با وجود اين كه شركت­های آ رماني به اين اصول وفادار هستند، به همان میزان نیز عاشق و خواهان تغییر و پیشرفت هستند و همین امر، سبب تغییر و تحول در آن شركت­ها ميشود ، بدون آن كه اين دگرگوني ، با ثبات در تضاد باشد .

مسئولیت، از پايبندي به قانون يا رعايت اصول اخلاقي سرچشمه میگیرد . نكته قابل توجه آن كه اتكا صرف به قانون، براي افزايش مسئولیت كاري كاركنان، اثر بخشي چنداني در پي ندارد. اين اصول و باورهای نهادینه شده در فرد است كه مي تواند مسئولیت او را افزايش دهد.

پايبندي به قانون در انسان، معلول مسئولیت پذيري است . مسئولیتي كه از طرفي ناشي از اختیار و خودآگاھي است و از طرفي ديگر انسان را به ريسك پذيري موجه و دغدغه­های رفتاري سوق مي دهد . مسئولیت­های آدمي يا حقوقي است و يا اخلاقي؛ آنچه در پايبندي آدمي و سازمان به قانون، نقش موثرتري دارد، مسئولیت­های اخلاقي است .

مسئولیت پذيري سازمان، سبب ايجاد اعتماد اصیل و پايدار محیط به آن شده، درنهایت، موفقیت سازمان را تضمین مي كند . مسئولیت سازمان­ها اين نیست كه صرفاً اثر بخش باشند؛ بلكه مسئولیت آنھا اين است كه به جامعه اي كه در آن فعالیت دارند، خدمت كنند.

منبع:

ساختن براي ماندن، جیمز كالینز، جري پوراس، فضل اله امیني، نشر مدیریت فرا(1380)

[/vc_column_text][/vc_column][/vc_row][vc_row][vc_column][vc_masonry_grid post_type=”post” max_items=”9″ order=”ASC” item=”basicGrid_NoAnimation” grid_id=”vc_gid:1519323324768-454a74a3-6c6d-10″ taxonomies=”102, 103, 113, 983, 982, 98″][/vc_column][/vc_row]

دیدگاه‌ خود را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.